بازگشت

پيروز، ولي شكست خورده


بنابراين كربلا فرهنگي است كه شكست را در قلب و روان فرماندهان ظالم و به ظاهر فاتح جاري مي سازد و وجدان هاي خفته را بيدار مي كند و سستي را در دست و زبان سرمستان ديروز جاري كرد. اينها ديگر دستشان به هيچ كاري نمي رود، چون دلشان از همه چيز سرخورده است. ديگر نه خودشان، خود را مي پذيرند و نه همسر و فرزندانشان. بر عكس، زندگي با بزرگواري، شهادت با بزرگواري، اسارت با بزرگواري معني كربلاست. و دشمن چنين فرهنگي حتما زبون است و از خود شكست خورده، چه رسد به شكست در مقابل ديگران،


فقط بايد فهميد پيروزي يعني چه، و شكست يعني چه، تا قبل از هر كاري، پيروز خود را و شكست دشمن را بشناسيم.

تاريخ گواه است كه خود يزيد گفت: خدا عبيدالله را بكشد. من نمي خواستم حسين را بكشم [1] ! در جاي ديگر مي گويد: حاضر بودم يكي از فرزندان من كشته شود ولي حسين كشته نشود [2] . شما از اين جملات چه مي فهميد؟ اصلا جنس نهضت حسين عليه السلام اين است كه قاتل را در خود مي شكند.


پاورقي

[1] قيام حسين (ع) دکتر سيد جعفر شهيدي.

[2] قيام حسين (ع) دکتر سيد جعفر شهيدي.