بازگشت

پيوستگي پايدار


شيفتگي شيعيان به كربلا از اولين روزهاي شهادت امامشان نشانه آن است كه شيعه هيچ نقصي در اين نهضت نديده، چرا كه اخلاق شيعه اين گونه است كه اگر كسي يك ذره اشكال داشت به همان اندازه با او سازگاري ندارد، همين مسئله را هم شيعه از امام حسين عليه السلام آموخته است. يعني شيعه تمام وجود خود را در اختيار كسي كه يك ذره نقص در شخصيت او وجود داشته باشد، قرار


نمي دهد. شيعه مي گويد: رهبر بايد معصوم باشد. اهل سنت مي گويد: فقط عدالت براي رهبر كافي است. شيعه كار را براي خود سخت كرده چون مي خواهد زلال بماند و حكومت و زندگي زميني برايش اصل نيست. شيعه خواست به اميرالمؤمنين عليه السلام وصل شود تا از ولايت عاليه ي عالم قدس محروم نماند، و به همين جهت كوتاه نيامد و خلفاء را نپذيرفت. شيعه بودن چيز ارزاني نيست - پس در واقع شيعه تمام حقانيت را كه اتصال به آن، حيات اسلامي اش را زنده نگه مي دارد و در حركت امام حسين عليه السلام يافته و اين بي نقصي و اتصال به حيات اسلامي در نهضت حسيني است كه بايد در حادثه كربلا پايه هر تحليلي قرار گيرد و هر خبري و روايتي بايد در چنين حوزه اي معني خود را پيدا كند وگرنه نسبت به كربلا به بيراهه رفته ايم.

يعني شيعه متوجه است امام معصوم صحنه اي بي نقص بوجود آورده و لذا با همين ديد به كربلا مي نگرد و با همين اعتقاد از چشمه زلال آن حقيقت مي نوشد و جان مي گيرد، و در حقانيت كربلا چون و چرا ندارد، بلكه با خود چون و چرا دارد كه چرا تماما كربلايي نمي شود؟