بازگشت

هدايت گمراهان


همه زيبايي را بايد در شفقت براي هدايت گمراهان پيدا كرد كه سراسر نهضت حسين عليه السلام زدودن گمراهي ها و نجات گمراهان است. خطبه هاي صبح


عاشورا سندي پرپيام در اين راستا است. حضرت چندين بار خودشان و بعضي از يارانشان در صبح عاشورا صبحت مي كنند، چرا كه حضرت آمده است تا تخم گمراهي را بنماياند و بخشكاند - رسالت امام بيدار كردن وجدان هاي خفته ي همه ي انسانهاست كه فعلا در سپاه عمر سعد جمع شده اند، در حالي كه امام نه از مرگ مي ترسد و نه زمان زماني است كه ديگر رهايي از مرگ ممكن باشد. ولي امام مي خواهد اگر شده حتي يك نفر را از بين اين شعله ها نجات دهد تا معني هدايتگري در سنت ايماني پايدار بماند چون شعور حسيني سير سنت هدايت الهي است در كل حياب بشري؛ قصه، قصه ي هدايت يكي دو نفر نيست كه در جبهه عمر سعد است، قصه ي سنت هدايت حسيني است، و حكمت حسيني يعني همين. اصل هدايتگري از ظلمت به سوي نور مطرح است. اصلا برآوردها و محاسبه هاي معنوي به تعداد نيست، به تحقق سنت هاست - امام مي فرمايند: «مردم شتاب مكنيد! سخن مرا بشنويد! من خير شما را مي خواهم! من مي خواهم بگويم براي چه به سرزمين شما آمده ام! اگر سخن مرا شنيديد و انصاف داديد و ديديد من درست مي گويم، اين جنگ كه هر لحظه ممكن است درگيرد از ميان برخواهد خاست. اگر به سخن من گوش ندهيد، اگر به راه انصاف نرويد زيان آن دامنگيرتان خواهد شد. مردم مي دانيد من كيستم؟ مي دانيد پدر من كيست؟ آيا كشتن من بر شما رواست؟ و آيا رواست حرمت مرا درهم شكنيد؟ مگر من پسر دختر پيامبر شما نيستم؟ مگر پدر من وصي پيامبر و پسرعموي او و از نخستين مسلمانان نيست؟ آيا اين حديث را شنيده ايد كه پيامبر درباره من و برادرم فرمود: اين دو فرزند من، دو سيد جوانان اهل بهشت اند... هل يحل لكم


قتلي آيا كشتن من، براي شما حلال خواهد بود؟! [1] دقت كنيد حكمت حسيني خيلي پيچيده است - و از اين طريق زلال ترين و خالص ترين جبهه ي دينداري در كربلا به نمايش آمد، تا هر كس هر وقت خواست دينداري كند به كربلا بنگرد، و نيز هر وقت هر كس خواست در مقابل جبهه باطلي بايستد به حكمت حسيني اقتدا كند، تا دينداري كرده باشد.

نمي دانم اين جملات را شعر و شاعري و بروز احساسات مي دانيد؟ كه كار انجام شده، فوق گفتار است. يعني اگر سينه و جان شما به اباعبدالله وصل شود همه زندگي تان حسيني مي شود، نه اينكه بحث فقط در حد جنگ با يزيد باشد. اين يك خطايي است كه اجازه نمي دهد ذهن ها آزاد شود. حرف ما از اول تا حالا اصلا حرف جنگ با يزيد نيست. جنگ با يزيد يك نمود دينداري است. برداشت ما از كربلا نبايد محدود به جنگ با يزيد باشد. بلكه ما تمام دينداري در عصر ظلمات طاغوتي آخرالزمان را به روشن حسيني ممكن مي دانيم. اصلا با نگاه حسيني در هر عصر ظلماني، مي توان زندگي نوراني و پرشور توحيدي داشت، چه به شهادت ختم شود و چه ختم نشود.


پاورقي

[1] خطبه امام در ظهور عاشورا: انساب الاشراف ج، 3 ص 188.