بازگشت

بايد هيچ عصبيتي تحريك نشود


بالاخره امام به كجا مي خواستند برگردند؟ امام از هيچ يك از مواضعشان دست برنداشتند، نه از موضع اصلاح امت جدشان، نه از امر به معروف و نهي از منكر، و نه از شهادت مي ترسند. بلكه حكمت حسيني بر آن است كه هيچ عصبيتي تحريك نشود، و هيچ انگيزه اي براي دشمن باقي نماند مگر خباثت و بي ايماني. آن وقت فاصله جبهه اي حق از باطل خوب روشن مي شود. جبهه اي


كه مي خواهد تاريخ را تغذيه كند بايد به اندازه همه ي بشريت، حق باشد و جبهه اي كه مقابل آن است بايد به اندازه ي همه ي خباثت هاي ورم كرده ي نفس اماره، باطل باشد.

آن كس كه مي خواهد جبهه ي حقي به وسعت تاريخ بگشايد تا هميشه، همه ي انسانها بتوانند با شركت در آن جبهه و به كمك آن، با دشمن خود روبرو شوند، مي داند كه در اين جبهه بايد هيچ بهانه اي براي دشمن نماند تا آن بهانه را دست آويزي براي حقانيت راهش كند، كه در آن صورت به همان اندازه جبهه حق از حقيقت كاهش يافته است، و ديگر آن جبهه، جبهه ي حسين عليه السلام نيست، و آن رويارويي مطابق حكمت حسيني نخواهد بود. چرا كه نهضت حسيني جنگ بين حق محض و باطل محض است و در چنين جبهه اي است كه دشمن هيچ انگيزه ي حقي برايش نمانده و در باطل محض است. و رويارويي با باطل محض است كه در هر مكان و هر زماني متصل به جبهه حسين عليه السلام است و حظي چون حظ حسين عليه السلام را نصيب رزمنده آن مي كند.

شما تا وارد جبهه حسيني نشويد اصلا نمي توانيد با دشمن باطل مبارزه كنيد و به جاي مبارزه با دشمن، با دوست مي جنگيد. تمام بزرگي هايي كه نصيب اباعبدالله عليه السلام شد به جهت دقت حكمت حسيني بود كه جبهه اي به وجود آورد كه حق محض بود. هر قدمي و هر حركتي كه در جبهه حسين مي بينيد، براي تغذيه كردن همه بشريت در همه جبهه هاي حق شكل گرفته و اگر كسي در اين جبهه وارد شد هميشه بر دشمن پيروز است.