بازگشت

كربلا، تجسم زندگي آرماني


نظر به كربلا براي شيعه، نظر به سرزميني نيست كه مزار حسين عليه السلام را در بر دارد. مگر نه اينكه زندگي يعني تلاش و تحرك براي تقرب به خدا؟ و مگر نه اينكه كربلا سرزمين ظهور حق است در مقابل باطل؟ و مگر نه اينكه زندگي صحيح با مردم يعني تحقق عدالت در رابطه با مردم؟ و مگر نه اين كه كربلا سرزمين نبرد عدالت با ستم است؟! پس نظر به كربلا نظر به آمال و آرزوهايي است كه انسان ايماني براي آن زندگي مي كند و براي آن جان مي دهد.

پدران ما قهرمان حكمت بودند كه با عشق به كربلا به عنوان يك آرمان مطلق، زنده بودند، و با عشق به كربلا مي مردند. يعني با عشق به اوج آرماني حيات صحيح انساني زنده بودند، و با عشق به اوج حيات صحيح انساني يعني عشق به همه كربلا هم مي مردند. هوشيارترين انسانها مسلم انسانهايي هستند كه به ظهور رسيدن همه ي آرمانهاي خود را در كربلا مي يابند. يعني ماندن در جبهه ي حق در همه ي زندگي، و مردن در دفاع از حق با تمام وجود. خوشا به حال آنها كه كربلا را تمام آرمان خود قرار دادند.

اللهم ارزقني شفاعة الحسين عليه السلام يوم الورود و ثبت لي قدم صدق عندك مع الحسين و اصحاب الحسين. الذين بذلوا مهجهم دون الحسين عليه السلام. [1] .

چقدر خوب زندگي را شناختند و چقدر خوب به انتها رساندند.


پروردگارا! به ظرافت و حكمت حسين عليه السلام قسم، معرفت و محبت خاندان پيامبر را در قلب ما شعله ور بگردان، و ما را با آنها هم سرنوشت بساز.

«و السلام»



پاورقي

[1] براي شرح اين فراز از زيارت به جزوه شرح زيارت عاشورا مراجعه فرمائيد.