بازگشت

كربلا، سر اولياء


بسم الله الرحمن الرحيم

«السلام عليك يا اباعبدالله، السلام عليك و علي ابائك و ابنائك و اولادك و اصحابك»

سلام بر سلسله مقدسي كه راه زندگي ديني را در هر شرايطي به ما آموختند، تا نه در دنيا نفله شويم و نه از بهره حيات و ابديت خود محروم بمانيم. در اين سلسله بحث ها نگاهي به شرايط اجتماعي سياسي فرهنگي دوران امام حسين عليه السلام مي كنيم تا بيشتر بتوانيم عظمت نهضت اباعبدالله عليه السلام را بشناسيم و با شناختن عظمت اين نهضت، علاقه و توجه و حيرت و شيدائي ما به آن حضرت بيشتر مي شود و در نتيجه دلمان سالم مي گردد. چرا كه قلب سليم، قلبي است كه محبت معصوم در آن باشد و اين محبت در قلبي است كه نسبت به معصوم عقيده ضعيف و غلط نداشته باشد. هر چه بتوانيم نهضت حضرت را از زواياي مختلف بررسي كنيم، معرفتمان به عظمت امام عليه السلام بيشتر مي شود. و اين معرفت باعث اتصال و اتحاد با مقام امام مي گردد. نهضت امام درياي عظيمي است كه به راحتي نمي توان به عمق آن رسيد. در روايت داريم كه حضرت خضر عليه السلام اولين سري را كه براي حضرت موسي عليه السلام طرح مي كند جريان كربلاست و بعد هر دو به شدت گريستند. همين قدر از اين روايت بدانيد كه قضيه كربلا يك قضيه موسوي عليه السلام نيست. بلكه يك قضيه خضري عليه السلام است. يعني اهل طريقت و حقيقت بيشتر مي توانند كربلا را بيابند. خداوند به حضرت


موسي عليه السلام مي فرمايد: برو پيش عبد صالحي كه اسراري مي داند

«علمناه من لدنا علما» و شاگردي او را بكن، و اولين سري كه مطرح مي شود، قضيه كربلاست. [1] .

كربلا را از اين زاويه نگاه كنيد كه: اصحاب كربلا آدمهاي خيلي پاك و خوبي بودند. به عنوان مثال مسلم بن عقيل جوان بيست و هشت ساله پاكدامني است. يكي از بزرگان كوفه به نام شريك، مريض شد و عبيدالله خواست كه به عيادت او برود. به مسلم بن عقيل خبر دادند كه در منزل شريك برود و پشت پرده كمين كند و عبيدالله را بكشد. مسلم هم به خانه شريك آمد و قرار شد وقتي شريك تقاضاي آب كرد مسلم به عبيدالله حمله ور شود. وقتي شريك براي چندمين بار علامت داد و درخواست آب كرد، مسلم حمله نكرد، تا جائي كه عبيدالله مشكوك شد و رفت. بعد به مسلم گفتند: چرا حمله نكردي؟ گفت: يادم آمد كه پيامبر صلي الله عليه و آله ترور را حرام مي دانند و فرمودند: «الايمان قيد الفتك» [2] ايمان مانع ترور و حمله غافلگيرانه است.

نمونه ديگر اينكه: وقتي مسلم را پس از دستگيري زخمي كردند و خون از بدنش مي رفت، تشنه شد و درخواست آب كرد. وقتي خواست آب را بخورد خون دهانش با آب مخلوط شد، آب را نخورد. دوباره آب را عوض كردند خواست بخورد، باز آب خوني شد، لذا آب را نخورد، چرا؟ چون شرع اجازه نمي دهد انسان آب نجس را بخورد. عمده اين است كه ببينيم كربلا را چه كساني به وجود آورده اند.



پاورقي

[1] مفاتيح الجنان در باب زيارت اباعبدالله.

[2] بحار ج 45 ص 97.