بازگشت

تن دادن به وضع موجود


آنچه را ناصحان امام مي ديدند و بر آن نام شكست و كشته شدن مي نهادند، چيزي نبود كه حسين عليه السلام با آن تيزبيني خود نبيند، بلكه آنچه حسين عليه السلام مي ديد و مي خواست توجه ديده ها را به آن جلب كند، فرهنگ رهايي بود. تمام تلاش فرهنگ اموي همين است كه به مردم بقبولاند، كار سخت تر از آن است كه نتيجه بگيريد پس دست از پا خطا نكنيد. بدين سان فرهنگ اموي در امنيت خود پايدار مي ماند. و تمام كربلا آن است كه حكمت حسيني سختي نمي شناسد و در هر شرايطي راه رهايي باز است. و آنهائي كه زانوي يأس را بغل كرده اند، كربلا و حسين عليه السلام را نمي شناسند و به امامي غير از حسين عليه السلام اقتدا كرده اند.

آن هايي كه اين روزها از آرمانهاي بلند ديني دست برداشته اند، به خود و به حسين عليه السلام پشت كرده اند. امروز نيز جهان نيهيليسم و پوچ گراي غرب همين تلاش را دارد كه به ذهن ها بفهماند دست از آرمانها برداريد و به وضع موجود تن در دهيد و خود را با زمانه تطبيق كنيد. يعني اين ها حقانيت زمان موجود را تبليغ مي كنند: چرا كه وقتي به وضع موجود تن دهند، تنها ناله اي از اعتراض بلند مي كنند و ديگر هيچ. لذا عملا توانايي ماندن را براي وضع ظالمانه اموي تاييد كرده اند، و يك نوع حق ماندن براي آن فرهنگ قائل شده اند.

در فرهنگ اموي رضاخاني، يك عقيده بود كه دائم تبليغ مي شد و آن اينكه اگر جانتان را مي خواهيد دم نزنيد. ولي شيعه اي كه حسين عليه السلام داشت در آن سايه شوم به رهائي فكر مي كرد و نه به تسليم. و اگر در شبيخون فرهنگي بخواهند باورها را به آن جا بكشانند كه ديگر فرهنگ غارتگران سرمايه هاي معنوي بشري، همه جا را گرفته و تسليم شدن آبرومندانه ترين كار است، ما را از حسين عليه السلام جدا كرده اند. و اين ها شيطانند كه آواز يأس مي خوانند تا ما را تسليم


پلشتي و ماده گرايي كنند و از درخشندگي مولايمان حسين عليه السلام محروممان سازند. پايبندي به ارزش ها و طريق حسين عليه السلام است و وسيله نجات ما در تمام تاريخ بشر و در هر اجتماعي كه باشد.

هيچ وقت هيچ چيز عوض نمي شود در حدي كه ما مجبور شويم، به اسلام پشت كنيم.

هيچ وقت هيچ چيز عوض نمي شود در حدي كه ما مجبور شويم از حسين عليه السلام جدا شويم.

هيچ وقت هيچ چيز عوض نمي شود در حدي كه ما مجبور شويم از انقلاب و امام عزيز و ولايت فقيه كه ادامه راه امامان است جدا شويم.

هيچ وقت هيچ چيز عوض نمي شود در حدي كه ما مجبور شويم از ارزشهاي الهي انقلاب جدا شويم.

وگرنه به خودمان پشت كرده ايم و در زير لگد هوس و روزمرگي له مي شويم. «زمانه عوض شده است» يعني چه؟ «خواست مردم تغيير كرده است» يعني چه؟ حق هميشه حق است و حسين عليه السلام حيات هميشه بشريت است، و تغييرپذير نيست و محال است خواست بنيادين مردم، يعني اصيل ترين و عميق ترين خواسته مردم، دينداري و محبت به حسين عليه السلام نباشد. اتفاقا اسلام و كربلا پاسخگوي عميق ترين خواسته مردم است.

در انقلاب اسلامي هم عده اي غرب زده به دوران رسيده با اميد واهي مي خواهند در تغيير فرهنگ ايران اسلامي همان كاري را بكنند كه رضاخان با تمام قدرت و اميد شروع كرد. اي كاش اينها مي دانستند كه شيعه به رهايي فكر مي كند نه به تسليم. شيعه هميشه به حق فكر مي كند، نه به تسليم شدن به وضع موجود. بنابراين دلبستگان به فرهنگ اموي بايد بدانند كه نتيجه نمي گيرند و در اين حالت است كه آيه «ان كيد الشيطان كان ضعيفا» (آيه 76 سوره نساء) معني


خود را مي نماياند.