بازگشت

آدميت بايد به درخشش درآيد


با مرگ معاويه شرايط براي درخشيدن گوهر ايمان امام فراهم شده است، همچنان كه با مرگ عثمان شرايط براي درخشاندن و درخشيدن گوهر ايمان اميرالمؤمنين عليه السلام آماده شد، و مقصد حيات زميني همين درخشيدن است. يكي در محراب كوفه شهيد مي شود، و يكي در قتلگاه كربلا، ولي هر دو درخشيدند، و درخشيدن گوهر ايمان در صحنه هاي امتحان همه ي كار بود و هست. اصلا بناي حيات زميني، درخشاندن و درخشيدن گوهر ايمان انسان است.

يك پيام در ابتداي خلقت به همه انسانها رسيد كه:


«يا آدم انبئهم باسمائهم» اي آدم و آدميت حقايق و اسماء الهي را كه در جان تو نهفته است و سر همه اشياء است بنمايان، آشكار كن تا انسانيت شما با اين نمايش كمالات، به فعليت برسد و حسين عليه السلام در كربلا، انسانيت را نماياند، همچنان كه آدم در صدر آدميت نيز چنين كرد. و كار حسين عليه السلام جلوه تمام آن نمايش بود، و اين بود كه پس از آن خداوند به ملائكه فرمود: «الم اقل لكم اني اعلم غيب السموات و الارض و اعلم ما تبدون و ما كنتم تكتمون». اي همه ملائكه! آيا نگفتم سري و رازي و كمالاتي در انسانيت نهفته است و آيا در صحنه كربلا ديديد كه انسانيت چگونه درخشيد؟ آيا نگفتم چيزي از انسان مي دانم كه شما نمي دانيد. و كربلا قصه همه انسانيت است تا ما از درخشيدن بازنمانيم، و حسين عليه السلام درخشيدن الهي انساني را به انتهاي اكمال رساند.