بازگشت

پذيرش هاي ناخواسته


مردم معاويه را پذيرفته بودند هر چند نپسنديده بودند. معاويه به مردم باورانده بود كه چاره اي جز پذيرفتن رسم زمانه نيست و آن هم زمانه اي كه معاويه تعيين كرده بود و تشخيص مروان بن حكم هم بي جا نبود كه بايد قبل از منتشر شدن خبر مرگ معاويه از حسين بن علي عليهماالسلام و عبدالله بن زبير براي يزيد بيعت گرفت. و هميشه در سايه اين پذيرش است كه دين بي رنگ و كفر حاكم مي شود. چرا كه هرگز نمي شود به بهانه نپسنديدن حاكميت جور، از انتقاد و اظهارنظر و امر به معروف كوتاه آمد.

معاويه مرده بود. ولي فرهنگ او اين مسئله را بر ذهن انسانها حاكم كرده بود كه چه بپسندي و چه نپسندي بايد بپذيري. و حسين عليه السلام آمد تا اين فرهنگ روسياه معاويه اي براي هميشه بر ذهن جامعه ي اسلامي و انسان ها حاكم نشود.

فرهنگ اموي آنچنان مردم را پوچ و بي جهت كرده بود كه بعضي هم براي حسين عليه اسلام نامه نوشتند كه بيايد، و هم براي يزيد نامه نوشتند كه اگر ميخواهي كوفه را حفظ كني حاكمي تواناتر و قدرتمندتر بفرست، و حسين عليه السلام در چنين فضاي رواني بايد نهضتي مي آفريند كه اين چنين انسانهاي پوچ نتوانند آن را بخشكانند و خود آنها نيز از اين پوچي به در آيند.

حسين عليه السلام در چنين زمانه اي بنا بود رسالت خود را به صحنه بياورد كه هم اين انسانها هدايت شوند، و هم اين نهضت اسلامي و اين نور الهي خشك نگردد. بايد فهميد حسين عليه اسلام در چه زمانه اي بود تا جوانب نهضت آن حضرت روشن شود. امام حسين عليه السلام بنا دارد از همين انسانهاي پوچ شده، و همين انسانهايي كه هم، دل در گرو حسين عليه السلام دارند، و هم تملق گوي يزيد مي باشند، انسانهائي دين دار بسازد و با همين انسانها اسلام بماند.

فرهنگ اموي، اسلام را به ابزاري در دست سياست بازان تبديل كرده بود تا


هم مردم را بفريبد و هم خود را. مردم را از نظر فكري در شرايطي قرار داده بود كه به يك اسلام بي رنگ و بي فايده راضي شوند، و حسين عليه السلام اسلام ناب را، و در دل آن اسلام، خدا را مي خواست، و روح پاك معتقد به رسم اسلام و يك پاك اعتقادي روشني را براي مسلمانان طلب مي كرد. و اساسا وجود ائمه هميشه وسيله جدايي اين دو اسلام است و اين تضادي بود نهفته در جامعه اي كه همه به ظاهر مسلمان بودند، ولي با نهضت حسين عليه السلام در دهم محرم اين تضاد آشكار شد، تا جوانان سرگشته در اين شرايط بتوانند دين را درست انتخاب كنند و آشفته و پريشان نمانند چرا كه سياست بازان كاري كرده بودند كه جوانان حق طلب، دين را با آن درخشندگي واقعي كه هر قلب سالمي را جذب مي كند، نمي ديدند، كه آن را انتخاب كنند.

گاهي سؤال مي شود: چه نتيجه اي از حادثه ي كربلا حاصل شد؟ بايد گفت اگر معني زندگي روي زمين را بشناسيم، آن وفت معني كربلا بسيار خوب روشن مي شود. يعني: