بازگشت

آثار جدايي از امام


پس از شهادت امام حسين عليه السلام همه از بودن خود ننگ داشتند، يا بر سر قبر اباعبدالله مي آمدند و شمشير بر فرق خود مي زدند يا شمشيرها را در هر شهر و ايالتي بر هم فرومي آورند و عجيب اين كه همه آنچه را كه مي خواستند با ياري نكردن حسين عليه السلام براي خود حفظ كنند از دست دادند و از آن طرف آنچه را هم كه با ياري كردن امام حسين عليه السلام مي توانستند به دست آورند، به دست نياوردند، و عبرتي بزرگ آموختند كه رها كردن دين خدا و امام


مسلمين يعني محروم شدن از همه چيز، و آنچه را هم كه داريم از دست دادن. نمونه شاخص آن را در عمر سعد مي بينيد. اصلا نظام فرهنگي زمان ويران شد. يعني تمام آنچه را كه مي خواستند به دست نمي آوردند، كل حياتشان مسئله دار شد، هم در كوفه و هم در بصره، هم در شام و هم در مدينه. شام اصلا مال معاويه بود، شام را از دست معاويه گرفتن خيلي هنر مي خواهد و بعد از كربلا شور معاويه دوستي از شام رفت و به اين ترتيب نهضت امام حسين عليه السلام فرهنگ نجات اسلام گرديد، با روحيه اي كه در آن يأس راه ندارد.

دين صورت تشريفاتي به خود گرفته بود و از پرهيزكاري و عدالت خبري نبود. همه به دين به عنوان يك ابزار نگاه مي كردند و نه يك حقيقت. و دينداران واقعي، ساده باوراني شمرده مي شدند كه زير و بم زمانه را نمي شناسند. و حسين عليه السلام در چنين جوي، بي ديني زمانه را معني كرد و دينداري را به درستي نماياند تا دينداران باطاقتي هر چه بيشتر از دينداري خود خسته نشوند و بفهمند انتهاي بي ديني و دين تشريفاتي به چه انحرافي در انسانيت انسان ها و اجتماع مسلمانان كشيده خواهد شد. و عاشورا در هر سال پيامي براي دينداران دارد كه دين خود را به تشريفات نكشانند و از حقيقت دين بازنمانند و مرعوب سياست بازاني كه دين را وسيله رونق بازار دنيا كرده اند نشوند، هر چند به ساده باوري متهم گردند.

يعني با نهضت امام حسين عليه السلام عمق فاجعه ي انحراف در دين پيدا شد، راستي چقدر فاصله بود بين دين حسين عليه السلام و دين عمر سعد و معاويه؟ و اين سؤال كه چرا دين به كار جامعه نمي آيد؟ و دين نمي تواند جامعه را سر و سامان دهد، با نهضت امام حسين عليه السلام جواب داده شد. حضرت به خوبي نشان دادند كه دين نجات دهنده كدام دين است و دين هلاك كننده، كدام.

شايد يكي از سؤالات شما اين باشد كه در دوراني كه همه چيز وارونه شده


است، چه كار كنيم؟ هميشه اين گونه بوده كه پس از مدتي كه شرايط وارونه مي شده است، انسان هاي معمولي ولي حقيقت طلب، حيران مي گشته اند، آري حيران گشته و با ناباوري نمي دانسته اند كه چه بايد بكنند و با نهضت حسيني بود كه اين وارونه شدگان وارونگي شان آشكار مي شد. هيچ وقت در كشور شيعه و با فرهنگ شهادت مأيوس نشويد، چرا كه چنين كشوري، با حسين عليه السلام نجات پيدا كند.