بازگشت

عدم انحلال در فرهنگ كفر


بسم الله الرحمن الرحيم

«السلام علي الحسين؛ و علي علي بن الحسين؛ و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين»

سلام بر همه ي اين سروراني كه راه زندگي كردن را در سخت ترين مراحل به ما آموختند، تا ما هيچ توجيهي براي رها كردن زندگي ديني در شرايط سخت نداشته باشيم.

در آنچه گذشت تأكيد شد كه بايد شرايط فرهنگي - اجتماعي زمان حضرت اباعبدالله عليه السلام روشن شود، تا اولا: بفهميم اين نهضت در چه شرايطي شروع شد و شكل گرفت، و ثانيا: اين مسئله به خوبي روشن شود كه نهضت اباعبدالله عليه السلام يك نهضت تاريخي است بطوري كه همه تاريخ را فراگرفته، و قصه دشمنان اباعبدالله عليه السلام قصه دشمنان بشريت است. و لذا اين جبهه هميشه گشوده است، و هر كس نتواند دشمن خود را بشناسد از خود شكست خورده است. و اگر كسي دشمن خود را شناخت و راهي جز راه اباعبدالله عليه السلام براي مقابله با آن برگزيد، بداند چروكيده و مأيوس خواهده گشت و از دشمن خود شكست خواهد خورد.

در جلسات قبل عرض شد كه: امويان با يك چهره خاصي، مقابله با امام حسين عليه السلام را شروع كردند. امويان به نمايندگي معاويه در شام تركيبي شدند از فكر مشركانه و ظاهرپرست رمي ها، و روح تعصب جاهلي اموي. و وقتي اين دو طرز فكر تركيب شدند، فكر معاويه اي ساخته مي شود. اگر بتوانيم فكر


معاويه اي را بشناسيم عظمت نهضت امام حسين عليه السلام را مي شناسيم، وگرنه فقط يك ادعا داريم كه حسين عليه السلام اسلام را نجات داد، اما چگونگي آن را درنمي يابيم.

تأكيد ما اين است كه اگر روح و فرهنگ معاويه را بشناسيد - كه تركيبي از جاهليت عرب و شرك رمي است - آنوقت مي فهميد جبهه حسيني هنوز گشوده است و دشمن امروز شما همان دشمن ديروز اباعبدالله عليه السلام است كه امروز هم با چهره فرهنگي غرب بعد از رنسانس به ميدان آمده است به همين جهت عرض كرديم كه رضاخان را غربي ها به سر كار آوردند و اولين كار او مبارزه با جلسات عزاداري اباعبدالله عليه السلام بود، اين يك اتفاق نيست بلكه غرب خوب مي فهمد كه نابودي اش به نهضت حسين عليه السلام بستگي دارد. هم بي محتوايي فرهنگ غربي با حكمت حسيني خوب روشن مي شود - وقتي مرگ تهديدي براي انسان نباشد - و هم ناتواني فرهنگ غرب در روش حسيني خوب روشن مي شود، وقتي عشقي الهي عامل حركت انسان در زندگي باشد. و حسين عليه السلام چهره اي از دشمن را مي شناخت كه اسلام تا ابد از طريق اين چهره تهديد مي شود و لذا نهضت حسيني است كه مي تواند تا قيام قيامت دشمن اسلام را شكست دهد.

انقلاب اسلامي ما هم ادامه همان نهضت حسيني است و دشمن آن هم همان اروپاي بعد از رنسانس است. اگر نهضت حسين عليه السلام شناخته شد، دشمن، و راه مبارزه با دشمن را درست مي شناسيم. هر كس به اندازه توان خودش از نهضت اباعبدالله معني زندگي كردن خود را مي گيرد. بايد هر سال بيشتر تلاش كرد تا اين نهضت را فهميد، چرا كه نهضت اباعبدالله عليه السلام مثل قرآن هفتصد بطن دارد. يعني اين نهضت، تمام بشريت را در طول حياتش تغذيه مي كند. عمده آن است كه مكر معاويه ما را نفريبد. معاويه يك شخص نيست؛ يك فرهنگ است.


فرهنگ معاويه بعد از مردن معاويه هم مي خواهد اجازه ندهد نهضت اباعبدالله عليه السلام درست فهميده شود. فرهنگ معاويه اي تلاش مي كند نهضت امام را منفي جلوه دهد، و اگر نتوانست، آن را سطحي جلوه مي دهد، يعني از محتوا مي اندازد. و شما بدانيد سطحي جلوه دادن يك نهضت به اندازه يا بيشتر از منفي جلوه دادنش خطرناك است.