بازگشت

كربلا اثبات بودن خود


آنچه معاويه بر باور مردم نشانده بود قدرت برتري بود كه مرم از او تصور كرده بودند. اژدهاي قدرت از طريق دولت غول آساي اموي - رومي، سراسر سرزمين اسلامي را زير حاكميت خود دارد. توان مقابله با هر كس و هر جا، چيزي است كه معاويه مي خواست در ذهن مردم نشسته باشد، و البته نشسته بود. هر چيز بر اساس و در حول محور ترس از حكومت، دوران دارد و درخشش سلاحهاست كه افكار را جهت مي دهد و راههاي زندگي كردن را تعيين مي كند و هيچ انتخاب آزادي براي انسانها باقي نمي گذارد. در چنين شرايطي درگير شدن با اژدهاي قدرتي كه سايه او همه جا گسترده شده، مرعوب قدرت نمايي اين اژدها نشدن، جامع ترين كاري است كه هر كس بتواند به آن دست بزند، بودن خدو را اثبات كرده است. چرا كه هر كس به


اندازه انتخاب هايي كه خود انجام مي دهد وجود دارد. و نفس نپذيرفتن اين سايه ترس، زندگي و مقصد و هدف حيات است و زندگي يعني: «لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم».

معاويه اين را نمي خواست، و حسين عليه السلام همين را حاكم كرد؛ چرا كه وقتي فضاي ترس حاكم شد همه مرعوب مي شوند و ديگر هيچ كس نمي تواند انتخاب آزاد داشته باشد مگر اين كه حكمت حسيني را به مدد بگيرد.