بازگشت

كربلا و ذوق حضور


تنها از طريق حسين و عزاداري اوست كه مي توان به يك ذوق و حضوري رسيد كه با آن خود را از ديوارهاي پوچي رهانيد.

آيا اين سئوال براي شما پيش آمده است كه زندگي را چطور طي كنيم كه پوچ نباشيم؟ اصلا اين احساس پوچي را در خودتان يافته ايد تا به فكر درمان آن باشيد؟ ساختن خانه هاي كاخ مانند و گرفتن مدرك عالي معني ما نيست،


معني ما معني شور حسيني است، و اين شور و نشاط، راهي جز راه حسين عليه السلام ندارد. آنهايي كه راه حسيني را نرفتند چه دارند؟ مدرك و باغ و ماشين دارند، اما خود معني دار براي خود ندارند و خود را يك حقيقت بامعني حس نمي كنند. خود معني دار در اسلام است، و در حكمت حسيني ظهور كرد، به همين جهت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند: «حسين مني و انا من حسين» پيامبر پايه مكتب را بنا كرد و حسين عليه السلام شور آن را آفريد.

تنها از طريق حسين عليه السلام و عزاداري اوست كه مي توان قدرت تشخيص جهت را پيدا نمود و از عهد فطري ازلي غافل نماند. همان عهدي كه قرآن درباره اش مي فرمايد: و اذ اخذ ربك من بني ادم من ظهورهم ذريتهم و اشهدهم علي انفسهم الست بربكم قالوا بلي شهدنا ان تقولوا يوم القيامة انا كنا عن هذا غافلين (آيه ي 172 / سوره اعراف). ما يك عهد ازلي داشتيم، در آن عهد، خدا را يافتيم. با خدا معامله كرديم. او فرمود: الست بربكم، و ما با تمام مستي عهد الست گفتيم: بلي شهدنا. آري مي بينيم از طريق عهد حسيني است كه مي توان از اين عهد ازلي غافل نشد. اصولا نهضت حسين عليه السلام را يك پيام كلي ببينيم كه مجموعش يك پيشنهاد براي ما دارد، و آن اين كه چگونه خود را از پوچي زندگي زميني برهانيم؟ به چه چيز بينديشم كه نفله نشويم؟ با چه به سر ببريم كه سرد و افسرده و دل مرده نباشيم؟

عهد لاهوتي خود را در زمين از طريق حسين عليه السلام مي شود فراموش نكرد؛ چرا كه زمانه، زمانه فراموشي عهد فطري است و اگر راهي براي يادآوري و توجه به آن عهد نيابيم، خود به خود فراموش مي شود.

اگر حسين عليه السلام از زندگي انسان ها برود، در زمانه اي كه زمانه ي فراموش عهد فطري است انسان ديگر نمي تواند زندگي كند، و بدون شك متوقف و بي محتوي مي شود. جواني كه بي محتوي شد براي پر كردن اين بي محتوايي به هر كار


بي محتوايي دست مي زند و بر بي محتوايي خود مي افزايد.



كس به زير دم خر خاري نهد

خر نداند دفع آن برمي جهد



برجهد آن خار محكم تر شود

عاقلي بايد كه آن را بركند [1] .



اگر از راه حسين عليه السلام جدا شويم هر چه جلوتر رويم خار پوچي بر جان ما بيشتر فرورفته است و هر راه ديگري هم براي دفع آن انتخاب كنيم، باز آن خار را محكم تر كرده ايم. چرا كه به عهد محمدي صلي الله عليه و آله از طريق شور حسيني نزديك نشده ايم.

فهم نهضت حسيني به واقع مشكل است، به خصوص كه هنوز ما به عمق درد آخرالزمان پي نبرده ايم، و به واقع اين كلماتي كه بشر با آن صحبت مي كند براي تفسير نهضت امام حسين عليه السلام خلق نشده است، حال چگونه مي توان در دل اين كلمات و به واسطه آنها نهضتي را تفسير كرد كه بلندتر از آسمان ها است؟


پاورقي

[1] مثنوي مولوي دفتر اول.