بازگشت

چرخش هستي بر عهد محمدي


اين نكته را ساده نگيريد كه:

فرهنگ معاويه اي مي خواهد بگويد به عهد محمدي صلي الله عليه و آله برگشتن و بر آن عهد ماندن و زندگي كردن محال است، و همه راه ها به اين برگشت به محال، ختم مي شود. حسين عليه السلاام مي خواهد بگويد هيچ وقت زندگي بر عهد محمدي صلي الله عليه و آله محال نيست حتي اگر يك راه مانده و آن شهادت باشد. وقتي از مرزهاي دروغين معاويه اي گذشتي، مي فهمي كه بودن خود را از پوچي ها رهانيده اي. بر عكس انتظار و پيش بيني فرهنگ معاويه اي، حسين عليه السلام حيات معاويه اي را انتخاب نكرد.

امام حسين عليه السلام و نهضت ايشان اين چنين غذاي جان بشر شد تا او محال هاي دورغين را در اطراف خود نپذيرد. آري بر عكس، محال آن است كه


به غير عهد ديني بخواهيم روي زمين زندگي واقعي بكنيم. معاويه و فرهنگ رمي تلاش دارد بگويد زمانه عوض شده و زندگي ديني محال است. اما حسين عليه السلام آمد كه زمانه را عوض كند تا زمانه، زمانه ي محمدي صلي الله عليه و آله شود چرا كه كل هستي بر اساس حضور عهد محمدي صلي الله عليه و آله خلق شده است. چنان كه فرمود: اي محمد! لولاك لما خلقت الافلاك پس كل هستي بر اساس عهد محمدي صلي الله عليه و آله تحقق حقيقي دارد، چگونه مي شود عهد او بگذرد و عهد غربي اصالت پيدا كند؟

هر كس از عهد امام فاصله گرفت از حقيقت خود و حقيقت زمانه فاصله گرفته است. حقيقت زمانه يعني عهد قلب محمدي صلي الله عليه و آله، و آن يعني اسلام. عهد، عهد اسلام است و جز به عهد اسلامي پاي بند بودن، به عهد و زمانه پشت كردن است، و گرفتار ناكجاآباد شدن. و حسين عليه السلام ثابت كرد فكر يزيدي، فرهنگ زندگي نيست، بلكه تفاله زندگي است. و اين حسين عليه السلام و حيات حسيني است كه ماندگار است. راه نجات از فرهنگ يزيدي و تفاله نشدن در زندگي و جزغاله روزمرگي ها نشدن، برگشت به سيره و سنت حسين عليه السلام است كه امروز در فرهنگ روحانيت شيعه تجلي دارد، نه دل بستن به كساني كه به دين و روحانيت مي تازند. آنها پوچي خود را محكمت تر مي كنند و نسل ما را به پوچي دعوت مي نمايند.