بازگشت

كربلا عامل بازگشت به عهد محمدي


بسم الله الرحمن الرحيم، و به نستعين، و صلي الله علي محمد و آله اجمعين، و لعنة الله علي اعدائهم الي يوم الدين و صلي الله علي الحسين و اصحاب الحسين عليهم السلام.

پيش تر گفتيم كه امام حسين عليه السلام در شرايطي زندگي ديني را به ما نشان دادند كه همه باورها به اين نتيجه رسيده بود كه امكان برگشت به سيره پيامبر صلي الله عليه و آله وجود ندارد.

در مقام بصيرت عظماي حضرت اباعبدالله عليه السلام دو شاخصه وجود دارد: يكي اينكه خدا در چشم امام بسيار بزرگ است، و ديگر اين كه معاويه و يزيد بسيار كوچك اند. از كوچكي آنها همين بس كه به كاخ ها مي پردازند و لذا هر چه كاخ بيشتري بسازند حقارت خودشان را بيشتر مي نمايانند. اين - جاست كه جايي براي هيبت يزيد در چشم امام نمي ماند، و امام با تمام اميدواري و راحت تر از هر كاري، مبارزه با يزيد را براي خود فرض مباركي مي دانند و آن مقابله را عين زندگي مي شناسند.

گفتيم كه معاويه در شام با فرهنگ رم باستاني هم انديشه شده و با مباني آن انديشه به جنگ اسلام آمده است. در شام، مسيحيت متعصب خالي از محتوي كه تحت لواي اسلام نيامد، همراه با فرهنگ رميان مشرك، و عصبيت اموي به سركردگي معاويه همه و همه درهم آميخت و به جنگ فرهنگ نبوي و علوي آمد. و در بحث گذشته تا حدي روشن شد كه تنها راه مقابله با چنين دشمني با اين خصوصيات، پيروي از راه و حكمت حسيني است، و اميدواريم كه شما


عزيزان از سر تحقيق به مسئله بنگريد و نه از سر احساسات ديني. و متوجه اين ديدگاه حسيني بشويد كه خدا در چشمش بزرگ و فرهنگ غربزده ي معاويه اي در چشمش حقير است و اين رمز پيروزي بود و هست.

وقتي بشر وضع جبارانه و اسارت در چنگال روزگار را پذيرفت ديگر حسن ظن به خدا و توكل و نشاط ديني به پريشان فكري و پوچ انگاري تبديل مي شود. حسين عليه السلام در چنين شرايطي حكم زمانه را محكوم و حكم خدا را حاكم دانست و سران قوم اسلامي را به نپذيرفتن حكم زمانه دعوت كرد.

حضرت در مكه به عده اي از صحابه - به اصطلاح بزرگان دين - فرمودند: «خداوند به شما احترامي داده است كه نگذاريد حكم زمانه بر حكم عهد محمدي صلي الله عليه و آله حاكم شود. مگر نمي بينيد عهد پيامبر صلي الله عليه و آله را منسوخ مي كنند! از چه نشسته ايد، مال هايتان را گرفته ايد و به احترامي كه در جامعه به شما مي گذارند دل خوش كرده ايد و ساكت شده ايد در حالي كه دين پيامبر را بي رنگ كرده اند؟ مگر نه اين كه بزرگان دين با امر به معروف و نهي از منكر دين را نگه مي دارند؟ چرا بر حكم زمانه اي كه مي خواهد زمانه اي غيرديني را حاكم كند اعتراض نمي كنيد؟ پيمان هاي خدا شكسته شده، و شما هراسي نمي كنيد؟... خود را به مداهنه و سازش با ظالمان، آسوده كرده ايد. همه اين ها آنهايي است كه خداوند امرتان كرد كه از آن جلوگيري كنيد و شما از آن غافليد... شما ظالمان را در مقام خود جاي داديد، و امور خدا را به آن ها وا گذاشتيد... آنها را بر اين مقام مسلط كرده ايد. و همان فرار شما از مرگ و علاقه مندي تان به زندگي اي كه از شما جدا خواهد شد، ضعفا را زيردست آنها كرده است.»

حضرت حسين عليه السلام خواص آن زمان را متوجه وظيفه خود نمودند و علت مشكلات جامعه را براي آنها تحليل و ريشه يابي كردند تا گرفتار تحليل هاي


زبونانه معاويه پسند نگردند.