بازگشت

كربلا، مبارزه با پوچي ها


بسم الله الرحمن الرحيم

«السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين، و اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسين و جعلنا و اياكم من الطالبين بثاره مع الامام المهدي من آل محمد عليهم السلام»

از خداوند مي خواهيم ما را به فرازي از شعور و حكمت حسيني برساند تا هم معني آن نهضت و حكمت بزرگ را بفهميم، و هم عزاداريهاي خود را به اوج برسانيم، و در راه اتحاد بيشتر با مقام والاي اباعبدالله عليه السلام به حيات نويني دست يابيم.

قصد داريم به لطف خدا در چند جلسه اي كه در پيش داريم نگاهي به نهضت اباعبدالله عليه السلام از زاويه شرايط اجتماعي و فرهنگي آن زمان بيندازيم. مي خواهيم به شرايطي بنگريم كه بسيار پيچيده است و احتياج به تأمل زيادي دارد.

اصلا از خود بپرسيم: فرهنگ اموي معاويه از كجا شروع مي شود؟ و چه مي خواهد بگويد؟ و چرا بسياري از صحابه مانده اند كه چگونه با آن مبارزه كنند؟ اگر چه همه حرفشان اين بود كه: «فرهنگ معاويه پسنديدني نيست، اما چاره اي جز پذيرفتن هم نيست». اين چه فرهنگي بود كه اين همه نيرو را مرعوب و منكوب كرده و تنها اباعبدالله عليه السلام بود كه آن زمان در خودش توان مقابله با آن فرهنگ پيچيده را ديد. گفتني است كه امام همه جوانب را


مي شناسد ولي تحليلش غير از تحليل سياست بازان آن زمان است، و بايد معاويه شناسي كرد تا بيشتر به عمق نهضت كربلا پي برد.

جنگ فرهنگ جاهليت اموي در مكه با بني هاشم بود و با ظهور اسلام و نهضت اسلامي، آن مقابله و رقابت به ظاهر، بي رنگ شد، اما همين فرهنگ جاهليت اموي، وقتي به شام مي آيد و با فرهنگ جديدي تركيب پيدا مي كند تبديل به فرهنگ «اموي رومي»، معاويه مي شود. شام محل تفكر روميان است و روم فرهنگ خاصي دارد، فرهنگي كه حتي وقتي پس از چهار قرن مسيحيت را پذيرفت، بيش از آنكه رنگ مسيحيت را به خود بگيرد، رنگ خود را به مسيحيت داد. فرهنگ روم در اروپا حتي بعد از 9 قرن، فرهنگ مسيحيت را بيرون انداخت، و فرهنگ رنسانس را تأسيس كرد. اصلا اومانيسم كه محور فرهنگ امروز اروپا است يعني آداب رومي؛ يعني آدميت رمي. (اومانيسم به معناي انسان مداري دوران جديد غرب است.)اجازه دهيد متني را كه يادداشت كرده ام، بخوانم و شرح مختصري عرض كنم تا بهتر بتوان بحث را جمع بندي كرد، عرضم اين است كه: انحراف از اينجا شروع شد كه امويان مجهز به فرهنگ غربي رمي به جنگ اسلام آمدند، مسيحيتي كه فرهنگ رم بر آن غلبه داشت هم به جنگ اسلام آمد. معاويه فرزند فرهنگي است كه جاهليت عرب را با فرهنگ رمي تركيب كرده است و خود را در رويارويي با اساس اسلام قرار داده است.

در زمان علي عليه السلام مردم متوجه عمق فاجعه اي كه معاويه ايجاد كرده بود، نشدند و به همين جهت هم فكر مي كردند حساسيت حضرت يك حساسيت افراطي است، و در زمان امام حسن عليه السلام هم مردم نتوانستند عمق فاجعه را بهفهمند و لذا امام را تنها گذاشتند. و همين فرهنگ اموي رمي است كه امام حسين عليه السلام را شهيد مي كند، ولي از همين طريق آن فرهنگ رسوا مي شود.


اين چه فرهنگي است كه ظاهرا علي عليه السلام و دو فرزندش را شكست مي دهد؟ فرهنگ ابوسفياني تا وقتي دست در دست فرهنگ رمي ندارد شكست مي خورد، حتي قلدري بني اميه در زمان عثمان نتيجه نمي دهد و كار به قتل عثمان كشيده شد و كل مملكت اسلامي متوجه انحراف عثمان شد و مقابله كرد و زمانه، زشتي حاكميت اموي در زمان عثمان را شناخت. ولي همين امويان از طريق معاويه - كه تركيب جاهليت اموي و فرهنگ رمي است زماني كه به صحنه سياسسي مي آيد، همان صحابه اي كه با عثمان مقابله مي كنند با معاويه از در سازش مي آيند.

وقتي معاويه به شام آمد نه تنها با فكر غربي رمي مقابله نكرد بلكه اصلا نسبت به آن حساس هم نبود، او همان روش قيصرها را پيشه كرد. «سرجون بن منصور»، مشاور معاويه بود كه فردي مسيحي است ولي با فرهنگ غربي بود و لذا فرهنگ معاويه با فرهنگ رمي تركيب مي شود.

قصه كربلا فرهنگ مقابله اسلام با دشمن اصلي خودش در همه تاريخ است، كه اين دشمني، دشمني فرهنگ غرب با اسلام است و امام معصوم است كه مي فهمد چگونه با آن فرهنگ مقابله كند. امروز هم در مقابله با يورش فرهنگي غربي هيچ راهي جز حكمت و روش حسيني عليه السلام نداريم، و هر راه ديگري كه براي مقابله با دشمن انتخاب كنيم، به معناي نشناختن غرب و نشناختن حسين عليه السلام و حكمت حسيني است.

در نهضت مشروطه هم، غرب گرايان مجلس را اشغال كردند و شيخ شهيد شيخ فضل الله نوري قدس سره را به شهات رساندند، و رضاخان را آوردند تا با كل دين مقابله كنند. رضاخان از همين رو با همه رياكاري هايي داشت آخرالامر با عزاداري امام حسين عليه السلام مقابله مي كند. نكته اين است كه توجه به امام حسين عليه السلام يعني نفي پوچ انگاري غرب. تمام دشمني دشمن در مقابله با امام


حسين عليه السلام پيدا مي شود. انقلاب اسلامي با فرهنگ كربلا پيروز شد؛ ماه محرم بود كه كار را يكسره كرد. سوليوان سفير آمريكا در ايران (سال 57) مي گويد: «شاه گفت اگر از محرم سالم بگذريم پيروز مي شويم». شاه خودش را از كربلا ضربه پذير مي بيند.