بازگشت

مساوات در ادب و احترام


نخستين حاشيه اي كه اين متن زيبا را در برمي گيرد، آن است كه در آن روز مسعود در آن روز ميمون و مبارك (13 رجب) كه روز ولادت مولاي متقيان علي (ع) بود، طرف صبح نگارنده همراه جمعي از طلاب به ديدار حاج آقا رفته بوديم، با چاي و نقل پذيرايي شده بوديم. هر كس از احترام و موقعيتي خاص برخوردار بود. دست دادن به واردين و اداي كلمه «يا الله» نيم خيز شدن به احترام تازه واردين و زيارت كنندگان. حساسيت نگارنده برحسب تقاضاي سن نوجواني به هنگام ورود نخست وزير به اين نكته متمركز شده بود كه آيا احترامي كه ايشان نسبت به نخست وزير قائل مي شوند، همانند احترام به ديگران خواهد بود يا احترامي ويژه و فوق العاده خواهد بود؟ و استنتاجي كه بر اين دو نوع احترام مترتب مي شد، باز هم برحسب اقتضاي جواني آن بود كه اگر شق دوم پياده شود، يقينا ايشان به انسانها برحسب مقامات ظاهريشان شأن و منزلت قائلند. و اگر شق اول انتخاب مي گرديد، يقينا ايشان نشان خدا در روي زمين و آيتي از آيات نوراني او خواهند بود. خوشبختانه انتظار به زودي تحقق يافت. احترام از نخست وزير، بسان همان احترام از ما طلاب جوان مدرسه حجتيه، فيضيه، دارالشفا و شايد كمي هم كمرنگ تر بود و دقيقا آن مناعت و بزرگواري اسلامي را در رويارويي با ديگران مدنظر داشتند ولي احترام از برادر بزرگ ترشان، آية الله پسنديده، بسيار باشكوه بود و تمام قد بلند شدند. او بين اين دو شخصيت روحاني و سياسي نشست و صحبتها شروع شد. بدين ترتيب شبهه يا حساسيتي كه در ذهن نگارنده به وجود آمده بود، با عمل روحاني و معنوي ايشان به بهترين وجه ممكن حل و رفع گرديد.