بازگشت

هيهات من الذلة


اين جمله، شاه بيت سخنان امام حسين (ع) در تمام صحنه ها و مواقف بود. او در زير آفتاب گرم و سوزان كربلا، در ميان دشمن بي شماري كه او را از چند جهت در محاصره داشت و مرگ همانند اژدهايي سهمگين براي فروبردن او و اصحاب و يارانش دهان باز كرده و زنان و اطفالش را تهديد به اسيري و يتيمي مي كرد و در خيمه هايش قطره اي آب (مايه حيات و بقا) پيدا نمي شد و از كودكانش جز ناله العطش و فرياد وا ابتاه شنيده نمي شد و ناله اهل بيت دل سخت سنگ را مي گداخت، و در آن لحظه هاي حساس، حسين بن علي (ع) آن قهرمان عزت نفس و مناعت طبع و صاحب رأي مستقل الهي، پس از حمد و ثناي الهي و درود بر محمد و آل او و فرشتگان و رسولان الهي، خطاب به كوفيان سنگدل چنين فرمود:

«تبا لكم ايتها الجماعة» هلاكت و نابودي بر شما باد! ما را با اشتياق فراوان به ياري خود خوانديد و ما هم به ياري شما شتافتيم. همان شمشيري را كه ما به دست شما داديم، به روي ما كشيديد و همان آتشي را كه ما براي نابودي دشمن خود و شما افروخته بوديم، بر ما افروختيد. آنگاه با دشمنان خود همدست شديد، بر ضد دوستان و خير خواهان خود گرد آمديد، بي آنكه در ميان شما عدالتي گسترده باشند يا به آينده آنان اميدي بسته باشيد. واي بر شما! چرا آنگاه كه هنوز شمشيرهاتان در نيام و دلهايتان آرام بود و تصميم قطعي نگرفته بوديد دست از ما برنداشتيد؟... آگاه باشيد پسر خوانده بني اميه كه پدرش نيز خود پسر خوانده و ناپاك بود، مرا بر سر دو راهي قرار داد. اما من هرگز تن به ذلت نمي دهم و هيهات كه مذلت و زبوني را اختيار كنم. نه خدا به ذلت من راضي است و نه رسول خدا و نه مردان پاك و باايمان و نه دامنهاي پاكي كه مرا تربيت كرده اند و نه صاحبان غيرت و شهامت و ارواح بامناعت كه هرگز راضي نمي شدند طاعت فرومايگان را بر قتلگاه كريمان و رادمردان ترجيح دهم و آن را برگزينم پس بدانيد من با اين ياران كم و معدود با شما خواهم جنگيد.

آنگاه امام اشعار «فروة بن مسيك» صحابي را كه نشان دهنده دنيايي از عظمت و بزرگواري است قرائت كرد كه مضمون آن چنين است:

«اگر شما را شكست داديم، ما از قديم چنين بوده ايم و تازگي ندارد، و اگر ما با شكست روبرو شديم، باز مغلوب نشده ايم، پيروزي در هر حال با حق و حقيقت است. ما به ترس و كمدلي خو نگرفته ايم و اگر كشته شويم، مقدر چنين است كه ما به شهادت برسيم و ديگران به دولت نايل شوند. رسم روزگار همين است. آنگاه كه مرگ از حمله به مردمي بازگردد به جمع ديگري حمله مي برد، به همين جهت مرگ بزرگان قوم مرا همچون قرون گذشته فاني كرد و از بين برد.

اگر پادشاهان جهان جاويد بودند، يا بزرگواران و مردان فضيلت هميشه زنده مي ماندند، ما نيز كه پيروز فضيلت و علم هستيم جاويد مي مانديم. به كساني كه امروز ما را بر گرفتاري شماتت مي كنند بگو بيدار باشيد، كه چنين روزي كه ما داريم، به شما هم مي رسد.

به خدا قسم بعد از من نمي مانيد، جز اندكي كه به مقدار سوار شدن بر اسب. اين فتنه شما را مانند آسياب مي چرخاند. اين خبري است كه پدرم به من از قول جدم خبر داده است. پس كار خود را يكسره كنيد و شريكهايتان را گرد آوريد تا كارتان بر شما مايه اندوه و ندامت نگردد. بعد درباره من آنچه مي خواهيد بكنيد و مهلتم ندهيد. من بر خدا توكل كردم كه پروردگار من و شماست. هيچ جنبنده اي نيست، مگر آنكه سرنوشت آن به دست خداست و پروردگار من بر راه راست است.» [1] .

اين سخن سراسر صدق و راستي، نداي آزادي و منشور شرف و افتخار حسين است كه با چهره سرخ به ديدار حق مي شتابد و ننگ مذلت و پستي را بر خود نمي پسندد.


پاورقي

[1] لهوف سيد بن طاووس، ص 57 - 58 - تحف العقول، ص 240.