بازگشت

نتيجه گيري


1. همه انبياء موظف بوده اند براي تشكيل حكومت اقدام كنند و مردم نيز موظف بوده اند از آنان تبعيت نمايند.

2. وظيفه تشكيل حكومت و تصدي امامت و رهبري سياسي نظام، وظيفه اي مشروط بوده است يعني اگر امامان و پيامبران با اقبال عمومي و پذيرش دعوت از جانب مردم مواجه مي شدند، وظيفه تصدي امامت و تشكيل حكومت و اجراي احكام منجز مي شد و در غير اين صورت اين وظيفه منجز نبود و آنان بالفعل تكليفي نداشتند و آيات «ما علي الرسول الاالبلاغ» ناظر به زماني است كه پيامبران با عدم اقبال عمومي مواجه شده اند.

3. امام حسين (ع) از همان اوان كودكي به وظيفه تشكيل حكومت توجه داشت و به غاصبان حكومت و خلافت اعتراض مي كرد و اهل بيت را تنها شايستگان تصدّي خلافت معرفي مي نمود.

4. در زمان برادرش امام حسن (ع) به پيروي از ايشان و با توجه به شرايط با معاويه بيعت مشروط كرد و تا آخر عمر معاويه ضمن تبليغ صلاحيت منحصر به فرد خود به عنوان مخالف سياسي حكومت فعاليت داشت ولي هيچ گاه پيمان عدم تعرض را نقض نكرد.

5. در زمان معاويه از بيعت با يزيد خودداري ورزيد و بعد از مرگ معاويه نيز براين موضع استوار ماند و خود را تنها مستحق و صلاحيت دار براي تصدي خلافت معرفي مي كرد.

6. براي به دست آوردن حكومت اقداماتي انجام داد، از جمله ادامه همان خط تبليغ و مخالفت، خودداري از بيعت با يزيد، هجرت از مكه به مدينه و علني كردن مخالفت و دعوت مردم به تبعيت از خود، اجابت دعوت كوفيان و حركت به سوي كوفه.

7. در آخرين مرحله نيز كه با پيمان شكني كوفيان و سخت گيري سپاهيان عبيدالله مواجه شد و بين مرگ عزيزانه يا تسليم ذليلانه مخير گشت، مرگ عزيزانه را اختيار نمود و تا آخرين قطره از كرامت ايماني خود دفاع كرد.