بازگشت

رهبري بر اساس بصيرت


سنت الهي دعوت بر اساس بصيرت و آگاهي است، اما سنت مشركان دعوت بر اساس جهل است. در اين زمينه خداوند متعال، خطاب به پيامبرش مي فرمايد: «قل هذه سبيلي ادعو الي الله علي بصيرة انا و من اتّبعني و سبحان الله و ما انا من المشركين؛ [1] .

اي رسول ما، امت را بگو، طريقه من و پيروانم همين است كه خلق را به خدا با بينايي و بصيرت دعوت كنم و خدا را از شرك و شريك منزه دانم و هرگز به خداي يكتا شرك نياورم». در حوزه رهبري هم به اين صفت توجه شده است، به طوري كه رهبر جامعه اسلامي بايد در افزايش سطح آگاهي انسانها و ايجاد محيط مناسب براي آنان بكوشد، تا بتوانند راه خود را با آگاهي و بصيرت برگزينند و بپيمايند. نفوذ رهبر در جامعه بايد به گونه اي باشد كه او را از جان و دل بپذيرند و اين امر ممكن نيست مگر آن كه، افراد اجتماع به ميزاني از شعور و آگاهي برسند كه بتوانند حق خود را به خوبي تشخيص دهند. آماده كردن جامعه به اين حد از آگاهي نيز وظيفه رهبر است، همچنان كه اوليا و اوصياي الهي عمل كردند و به توفيقهاي شگرفي نايل آمدند. يكي از راههاي اصلي به منظور ساختن جامعه اي آرماني و هدفدار، اجراي اصل الهي و قرآني «امر به معروف و نهي از منكر» است و با نگاهي به آيات و روايات به شيوه رهبري معصومان - سلام الله عليهم اجمعين - پي مي بريم. اينك به نمونه هايي از اين موارد اشاره مي كنيم. خداوند تعالي بعد از ذكر پيروزي معجزه آسا در جنگ بدر و علل اعجاز مي فرمايد: «ليهلك مَنْ هلك عن بينة و يحيي من حيّ عن بينة و ان الله سميع عليم؛ [2] .

تا آنها كه هلاك مي شوند از روي اتمام حجت باشد و آنها كه زنده مي شوند از روي دليل روشن، كه خداوند شنوا و داناست». امام حسين (ع) در برابر دشمنان نيز ابتدا به موعظه و تبيين حق از باطل مي پردازد و پس از اينكه با آنان اتمام حجت مي كند، وارد جنگ با آنها مي شود. ايشان در وصيتنامه اش به محمد بن حنفيه، پس از ذكر اهداف قيام خويش مي فرمايد: «پس آنكه مرا قبول كند همچون قبول حق، همانا خداوند شايسته تر به حق است و هر كس مرا رد كند، صبر مي كنم تا خداوند بين من و گروه ستمكار قضاوت كند كه او بهترين حاكمان است.» [3] .

از اينجا معلوم مي شود كه قبول امت بايد از روي آگاهي بر به حق بودن امام و رهبر باشد و نه صرفاً از روي احساسات و عواطف زودگذر، كه اينان نمي توانند پيروان واقعي باشند. ضمناً مي بينيم، حضرت حسين بن علي (ع) بعد از اينكه حربن يزيد رياحي از ادامه سفر ايشان جلوگيري مي كند، با ايراد سخناني به تبيين موقعيت فعلي و شرايطي كه در آينده در انتظار آنان است مي پردازد و مي فرمايد: «مكر و نيرنگ نزد ما اهل بيت حرام است. پس هر آن كس كه از اين سفر كراهت دارد مي تواند باز گردد.» [4] .

بر اساس اين گفته، خود رهبر مي بايست از اهل بصيرت و عالم به حق باشد و اين نيست مگر آنكه عالم به دين و عامل به آن باشد، تا بتواند جامعه را به آنچه كه كمال واقعي است رهنمون گردد. حضرت علي (ع) درمورد ويژگي هاي رهبري در قيام ها مي فرمايد: «لا يحمل هذا العَلَم الا اهل البصر و العِلم بمواضع الحق؛ پرچم انقلاب را كسي بر دوش نمي گيرد مگر آنكه اهل بصيرت و شكيبايي و آگاه به مواضع حق باشد». خداوند متعال در اين زمينه در قرآن كريم مي فرمايد: «افمن يهدي الي الحق احق ان يتبع امن لا يهدي الا ان يهدي فما لكم كيف تحكمون؛ [5] .

آيا كسي كه هدايت به حق مي كند براي پيروي شايسته تر است يا آن كسي كه خود هدايت نمي شود مگر هدايتش كنند. شما را چه مي شود؟ و چگونه داوري مي كنيد؟»


پاورقي

[1] سوره يوسف، آيه 108.

[2] سوره انفال، آيه 42.

[3] ناسخ التواريخ، دراحوالات سيد الشهدا (ع) ج 2، ص 9.

[4] همان، ص 158.

[5] سوره يونس، آيه 35.