بازگشت

نقش امويان در گسترش مرجئه


بر اساس حقايق مسلم تاريخي، خلفاي بني اميه افرادي فاسق و فاسد بودند و مردم نيز بر اين حقيقت كاملاً آگاهي داشتند و خلفاي اموي نيز قادر به كتمان فسق و فجور خود نبودند. از اين رو ترويج انديشه هايي همانند «تفكر مرجئه» مي توانست در توجيه اعمال ناشايست آنان نقش مؤثري داشته باشد؛ چرا كه از يك سو به آنان آزادي عمل مي داد كه هر خلافي را به راحتي مرتكب شوند و در عين حال احترامشان نيز در بين توده مردم محفوظ بماند. همچنين ترويج اين انديشه در بين مردم مي توانست از بروز بسياري از قيامها و حركتهاي مردمي جلوگيري نمايد. بنابراين در سايه چنين تفكري، حاكمان بني اميه مي توانستند دست به هر گناه و جنايتي بزنند و مردم نيز هيچ عكس العملي از خود نشان ندهند. اين انديشه هنگامي كه در كنار انديشه جبرگرايان قرار مي گرفت بر ابعاد پيامدهاي ويرانگر آن افزوده مي شد؛ انديشه «جبر»، به كلي از انسان سلب مسئوليت مي كرد و تفكر «ارجا»، اسلام و ايمان هر جنايت پيشه اي را تضمين مي نمود! با رواج چنين انديشه هايي بود كه فردي مانند يزيد بن معاويه توانست در ظرف مدت كوتاهِ حكومت سه ساله اش، مرتكب بزرگترين جنايات شود و توده مسلمانان نيز سكوتي مرگبار را اختيار كنند. يزيد در اولين سال حكومتش، «حسين بن علي (ع)» را به همراه اصحابش با فجيع ترين وضعي به شهادت رساند و خانواده اش را به اسارت برد. در سال دوم، واقعه «حرّه» را آفريد كه در جريان آن بسياري از اصحاب و ياران پيامبر اكرم (ص) به شهادت رسيدند و به سربازان خود اعلام نمود كه به مدت سه روز آزادند در مدينه - حرم امن رسول الله (ص) - هر آنچه بخواهند انجام دهند! و آنان نيز در اين مدت هر آنچه از قبايح و جنايات ممكن بود مرتكب شدند! و در سال سوم نيز خانه خدا را به منجنيق بست و آتش زد و ويران كرد.