بازگشت

يزيد هم حسين را مي ستايد


يزيد از كينه توزترين دشمنان امام حسين، عليه السلام، بود كه همه ي اين لشكركشيها و قتل هاي دسته جمعي، غارتها، قساوتها و بي رحميها بازگشت به او مي كند و اكنون بنگريم او درباره ي امام حسين چه مي گويد.


عالم رباني مرحوم حاج شيخ جعفر شوشتري، رحمة الله عليه و قدس الله روحه، نقل مي كند كه هند، همسر يزيد با سر برهنه - از شدت ناراحتي براي امام حسين - به مجلس عمومي يزيد آمد، يزيد برخاست و پوششي بر او انداخت و گفت: اذهبي و ابكي و اعولي علي الحسين صريخة قريش فقد عجل عليه ابن زياد؛ [1] برو و گريه كن و ناله بزن بر حسين مغيث و دادرس قريش كه ابن زياد با شتابزدگي او را از بين برد.

و نيز نقل كرده است كه سر مطهر امام حسين را مصلوبا - بر نيزه - بر در خانه يزيد قرار دادند. همسر يزيد طاقت نياورد، با سر برهنه آمد و وارد بر يزيد شد و فرياد زد: آيا سر حسين فرزند فاطمه بر در خانه بر سر نيزه باشد؟!

يزيد، لعنة الله عليه، برخاست و پوششي بر سر او انداخت و او را به داخل خانه برگردانيد و دستور داد سر را پايين آوردند و به همسر خود گفت: اذهبي يا هند و اعولي علي ابن رسول الله، صلي الله عليه و آله و سلم، و صريخة قريش. [2] .

آري، يزيد ملحد و دشمن شماره يك حضرت حسين بن علي، عليه السلام، از همسر خود درخواست مي كند كه برود براي آن


حضرت گريه و زاري نمايد و به عنوان «حسين» يا «ابن فاطمة» يا «ابن رسول الله» از او ياد مي كند، و بالاخره در آخر او را صريخة قريش مي خواند و مغيث و فريادرس مردم مي داند.

اين حاكي از آن است كه امام حسين عمري را در اغاثه و فريادرسي مظلومانه و محرومان سپري كرده بود و هر جا فرياد گرفتاري و درمانده اي بلند مي شد، آن بزرگوار به نداي او پاسخ مي گفت و به كمك او مي شتافت و او را از چنگال درد و غم و گرفتاري رها مي كرد، از هيچ گونه حمايت و اعانت و بذل لطفي درباره ي درماندگان و ستمزدگان، دريغ و مضايقه نمي نمود.

در آخر اين بحث تذكر مي دهيم كه شاعر عرب مي گويد:



شهد الأنام بفضله حتي العدي

والفضل ما شهدت به الاعداء



؛ همه به فضل و بزرگواري او شهادت دادند حتي دشمنان، و فضل و بزرگواري آن است كه دشمن، بدان شهادت دهد.



پاورقي

[1] شوشتي، حاج شيخ جعفر؛ خصائص الحسين، ص 19 و 72 و 91، و در مورد اخير نقل مي‏کند که گفت: گريه کن و ناله بزن بر حسين فرزند فاطمه که او فريادرس قريش بود و ابن زياد شتاب کرد و او را از بين برد؛ خدا او را بکشد.

[2] شوشتري، حاج شيخ جعفر؛ خصائص الحسين، عليه‏السلام، ص 143.