بازگشت

ستايش عمر سعد از حسين


3 - عمرسعد دشمن بدخو و ديو سيرت امام حسين بود. ولي در مواضعي زبان به مدح و ثناي آن حضرت گشوده است.

الف: در وقايع روز تاسوعا كه شمر اصرار بر گرفتن بيعت از امام حسين داشت و ابن سعد را تحت فشار اين موضوع قرار داده بود، او در پاسخ گفت: ويلك لاقرب الله دارك قبح الله ما قدمت علي لايستسلم والله


حسين ان نفس ابيه لبين جنبيه؛ واي بر تو، خدا نزديك نكند خانه ي تو - هدف تو - را، ننگ برآنچه كه براي من آوردي - نامه ي ابن زياد و فرمان تسليم يا جنگ - والله حسين تسليم نخواهد شد تحقيقا، و جدا كه روح پدرش را در ميان دو پهلو دارد.

ب: در جريان روز عاشورا هم رسيده كه امام حسين، عليه السلام، آمد تا در مقابل سپاه ابن سعد قرار گرفت و نگاه به صفوف آنان مي كرد كه گويي سيل است، شروع به خطبه كرد: الحمدالله الذي خلق الدنيا فجعلها دار فناء و زوال... عمر سعد گفت: ويلكم كلموه فانه ابن أبيه والله لو وقف فيكم هكذا يوما جريدا لما انقطع و لما حصر فكلموه...؛ [1] واي بر شما با او سخن بگوييد، چرا كه او فرزند پدرش - علي - است، والله كه اگر تا تمام روز همچنان بايستد و مجال بيابد، كلامش بريده نمي شود و ناتوان از خطابه نخواهد شد، پس با او تكلم كنيد.

اينجا عمر سعد از توان و قدرت منطق و بيان امام حسين سخن مي گويد و تصريح مي كند كه يك روز كامل هم اگر به همين حال بماند، ادامه سخن مي دهد و او فرزند علي بن ابي طالب است.



پاورقي

[1] مجلسي، محمدباقر؛ بحارالأنوار، ج 45، ص 6 و 5، يوم جريد يعني؛ يک روز تمام.