بازگشت

جابر بن عبدالله انصاري در وصف امام حسين


او در اربعين اول از مدينه به زيارت قبر حسين، عليه السلام، آمد و كنار قبر شريف، جملاتي گفت كه سيماي زيباي آن حضرت را جلوه مي دهد: فاشهد انك ابن النبيين و ابن سيد الوصيين و ابن حليف التقوي و سليل الهدي و خامس اصحاب الكساء و ابن انقباء و ابن فاطمه سيدة النساء و مالك لايكون هكذا و قد غذتك كف سيد المرسلين و ربيت في حجر المتقين و رضعت من ثدي الايمان و فطمت بالاسلام فطبت حيا و طبت ميتا غير ان قلوب المؤمنين غير طيبة لفراقك و لاشاكة في حياتك فعليك سلام الله و رضوانه و اشهد انك مضيت علي ما مضي عليه اخوك يحيي بن زكريا؛ [1] .

من شهادت مي دهم كه تو اي حسين! فرزند پيامبران، زاده ي سيد اوصيا و فرزند هم پيمان تقوا و سلاله ي هدايت، پنجمين نفر از اصحاب كسايي و


فرزند سيد نقبا و فرزند فاطمه، سيد زنان مي باشي و چگونه چنين نباشي و حال آنكه با دست سيدالمرسلين - محمد، صلي الله عليه و آله و سلم، - تغذيه شدي و در آغوش پرهيزكاران تربيت يافتي و از پستان ايمان شيرخوردي و با اسلام از شير گرفته شدي، پس تو در زندگي و مرگ، پاكيزه بودي، دلهاي مؤمنان به جهت فراق تو خوش نيست و شك و ترديدي در حيات و نيكويي حال تو ندارد. پس سلام و رضوان خدا بر تو باد، و من شهادت مي دهم كه تو راهي را پيمودي كه برادر تو يحيي بن زكريا پيمود.

مقامات عاليه و درجات رفيعه و فضايل بي شمار حضرت امام حسين، عليه السلام، در اين جملات، تبيين شده و از اين رو و در شناخت چهره ي زيباي آن بزرگوار، نقشي جدي دارد.

قسمتي از اين فضايل بازگشت به مفاخر خانوادگي آن حضرت كرده و بخشي مربوط به شخص امام حسين است و مجموعه ي اين فضايل از اين قرار است:

1 - امام حسين فرزند انبياء، مثل ابراهيم و محمد، صلي الله عليه و آله و سلم، بود.

2 - او فرزند سيدالوصيين، علي بن ابي طالب است.

3 - زاده هم پيمان تقوا، اميرالمومنين، عليه السلام، است.

4 - او سلاله ي و چكيده ي هدايت بود.

5 - امام حسين خامس يعني پنجمين نفر از اصحاب كساست.


6 - او فرزند سيد نقبا و بزرگان دين بود.

7 - او با كف و پنجه ي سيد المرسلين غذا خورد.

8 - در آغوش و دامن انسانهاي با تقوا پرورش يافت.

9 - از پستان ايمان شير خورد؛ از پستان فاطمه شير نوشيد و يا همچون طفلي كه از پستان مادر شير مي خورد، امام حسين از پستان ايمان شير خورد.

10 - با اسلام از شير گرفته شد و از آغاز كودكي با اسلام نشو و نما كرد.

11 - حيات و ممات او طيب و پاكيزه بود. اندك لكه اي روي شخصيت والاي او، نه در حيات و زندگي نشست نه در مرگ و شهادت او.

12 - مؤمنان در فراق او دلخوشي و نشاط را از دست دادند و براي هميشه دلسوخته و افسرده خاطر شدند.

13 - دلهاي اهل ايمان شك و ترديدي در حيات جاويد و سراسر سعادت او ندارد.

14 - او به راه حضرت يحيي، پيامبر شهيد رفت و برنامه ي او را ادامه داد. در مقابل ستمگري و انحراف و الحاد سلطان زمان، بپاخاست و جان خود را فدا كرد و به درجه ي شهادت نايل آمد.



پاورقي

[1] طبري، محمد؛ بشارة المصطفي لشيعة المرتضي، ص 75 و 74.