بازگشت

فقراتي از زيارت ناحيه


كنت للرسول ولدا و للقرآن سندا و للامة عضدا و في الطاعة مجتهدا حافظا للعهد و الميثاق ناكبا عن سبل الفساق تتاوه تأوه المجهود طويل الركوع و السجود زاهدا في الدنيا زهد الراحل عنها ناظرا بعين المستوحشين منها؛ [1] .

جملات فوق از فقرات زيارت ناحيه ي مقدسه است كه شيخ ابن المشهدي اين انتساب را صريحا ذكر كرده است و علامه مجلسي، اعلي الله مقامه، در مقام نقل زيارت مزبور، در كتاب مزار بحار، تلويحا و به صورت تقرير كلام ابن المشهدي آن را به حضرت مهدي، عليه السلام، نسبت داده است؛ چنانكه با مراجعه معلوم مي شود و بالاخره انتساب آن به امام زمان، عليه السلام، مشهور است و علاوه محدث خبير، مرحوم


آقاي حاج شيخ عباس قمي، رضوان الله تعالي عليه، آنجا كه شب عاشورا و عبادت امام حسين، عليه السلام، را مورد بحث قرار داده مي گويد: و كان صلوات الله عليه كما و صفه ابنه امامنا المهدي صلوات الله عليه: للقرآن سندا... [2] يعني؛ امام حسين آنچنان بود كه فرزندش امام مهدي، صلوات الله عليه، او را وصف كرده و فرمود: جملات فوق را ذكر كرده است».

علاوه بر اين جهات، عبارات، از نظر سلامت لفظ، جزالت معنا، محتواي عالي و خلاصه جودت و زيبايي لفظ و معنا به كلمات ائمه طاهرين شبيه است و اين خود يكي از طرق توثيق روايت است.

ترجمه ي كلام مبارك اين است: تو - اي حسين! - براي رسول خدا فرزند و براي قرآن سند و براي امت بازويي بودي، در طاعت خدا تلاشگر و نسبت به عهد و پيمان، حافظ و مراقب بودي، از راه فاسقان سر، بر مي تافتي، آه مي كشيدي، آه كشيدن آدمي كه به رنج و زحمت افتاده، ركوع و سجود تو طولاني بود، زاهد و پارساي در دنيا بودي، زهد و پارسايي كسي كه از دنيا رفته يا مي رود. با ديده ي وحشت زدگان بدان نگاه مي كردي.

امام عصر و ولي زمان در اين عبارت، مزايا و مفاخري را براي جد بزرگوارش حضرت امام حسين، عليه السلام، ذكر كرده كه سيماي پرفروغ و درخشان آن بزرگوار را بخوبي نشان مي دهد.

1 - امام حسين، عليه السلام، فرزند رسول خدا بود؛ آري، او دخترزاده پيامبر و پسر فاطمه زهرا بود و پيامبر، او را فرزند خود مي خواند و


ديگران او را به عنوان (يابن رسول الله) زاده ي پيامبر صدا كرده و از او ياد مي كردند.

2 - او سند قرآن بود؛ امام حسين تكيه گاه قرآن كريم بشمار مي رفت با وجود امام حسين بن علي، قرآن تكيه گاه محكمي داشت و با اتكاي به آن بزرگوار، در جهان استقرار پيدا كرد، از لرزش و اضطراب و جابجايي، مصون و محفوظ ماند.

3 - حسين، عليه السلام، بازوي امت بود، امت اسلامي با داشتن حسين بن علي، عليه السلام، داراي بازويي قوي بودند و در پرتو وجود پاك آن حضرت، قدرتي بزرگ و تواني عظيم داشتند. هم اكنون نيز امام حسين، بازويي پرتوان براي امت اسلام ا ست و ملت مسلمان مي توانند به بركت وجود مقدس او بر دشمنان غالب و پيروز گردند.

4 - او در طاعت الهي تلاشگري نستوه بود؛ علاوه بر نمازهاي واجب، و روزه هاي مفروض، نمازهاي مستحبي فراوان مي خواند و روزه هاي مستحبي فراوان مي گرفت، شبهايي را به عبادت و مناجات با خدا مي گذراند و روزهايي را با روزه براي خدا سپري مي كرد، به دعا و ذكر و مناجات و بندگي خدا و حج بيت الله، عشق و علاقه وافري داشت.

5 - حسين بن علي، حافظ و نگهدارنده عهد و ميثاق بود؛ او هرگز پيمان شكن نبود و سخت به عهد و وعد خود تعهد و پاي بندي داشت، عهد و ميثاق خود را با خدا انجاز مي كرد و بر سر عهد و پيمانش با بندگان خدا نيز مي ايستاد و پافشاري مي كرد و از نقض عهد و پيمان،


بري و بيزاري بود.

6 - آن بزرگوار، از راه و روش فساق و فجار روي گردان بود؛ هرگز روي به آنان نمي آورد و تمايل به سوي آنان پيدا نمي كرد و البته او كه غرق در خدا و بندگي بود، امكان نداشت كه با نقض كنندگان فرمان خدا و مخالفان احكام الهي سر دوستي و صميميت داشته باشد و روي به آنان بياورد.

7 - آه دردمندانه مي كشيد، همچون كسي كه سخت رنج و تعب كشيده و از نفس افتاده باشد.

به قرينه فقره ي قبل و بعد، مي توان منظور اين باشد كه در رنج وصال محبوب و عشق به معبود يگانه، تمام تار و پود وجود امام حسين سوخته بود و از اين رو دردمندانه آه مي كشيد، گويي داغي در دل دارد،و جراحتي بر سينه كه قابل علاج نيست.

8 - ركوع و سجودهاي طولاني داشت؛ مدتها در حال ركوع و خميدگي در برابر مولاي حقيقي مي گذرانيد و زمانهاي مديد و طولاني در حال سجده، بزرگترين مظهر بندگي و تجسم عبوديت مي گذرانيد.

اين مطلب، رمز عشق سوزان امام حسين و علاقه ي عميق وي به ذات لايزال الهي است. او چون دلداده و شيفته ي معبود جهان بود و خداي متعال، بزرگترين محبوب وي بشمار مي آمد، از خم شدن و به خاك افتادن در برابر ذات لايزال الهي كه تمام محبوبش بود، احساس خستگي نمي كرد و از راز و نياز با او لذت مي برد.


9 - آن حضرت نسبت به دنيا بي علاقه بود، حب دنيا را از دل بيرون كرده و خويشتن را از تعلقات مادي و دنيوي رها و آزاد ساخته بود، زهد وي در حد بسيار بالا و افق رفيعي بود؛ گويا از دنيا جدا شده و به سر منزل ديگري كوچ كرده است.

10 - نظر امام حسين به دنيا نظر وحشت زدگان از آن بود. آنجا كه نظر گروهي از مردم به دنيا، نظر عاشقان سرمست و دلداده است كه با تمام وجود به سوي آن مي روند و از هر طريقي و به هر بهايي شده آن را بدست آورده، در آغوش مي كشند و آنجا كه نظر بسياري از مردم به دنيا نظر خريداري است و همچون مشتريان شايق براي خريداري آن اقدام مي كنند، نظر حسين بن علي، عليهماالسلام، به دنيا نگاه كسي بود كه از چيزي وحشت دارد كه در چشمان او آثار وحشت مشاهده مي شود، نظر مي كند، اما در حال فرار از آن است. امام حسين اينگونه به دنيا نگاه مي كرد.


پاورقي

[1] مجلسي، محمد باقر؛ بحارالأنوار، ج 98، ص 239.

[2] قمي، حاج شيخ عباس؛نفس الهموم، ص 233.