بازگشت

سخن زين العابدين به هنگام دفن پدر


در جريان دفن پيكر مقدس حضرت امام حسين، عليه السلام، آمده است كه فرزند داغدارش، حجت خدا، علي بن الحسين، عليه السلام، پس از آنكه جسد مبارك را وارد قبر نمود، گونه ي مبارك خود را بر گلوي مقدس پدر نهاد و با چشم گريان فرمود:

طوبي لأرض تضمنت جسدك الشريف اما الدنيا فبعدك مظلمة و الاخرة بنورك مشرقة أما الحزن فسرمد و أما الليل فمسهد حتي يختار الله لاهل بيتك دارك التي انت مقيم بها و عليك مني السلام يابن رسول الله و رحمة الله و بركاته؛ [1] خوشا به حال زميني كه پيكر شريف تو را در آغوش گرفته است، اين دنيا بعد از تو تيره و تار است ولي آخرت، به نور تو تابندگي دارد، اما حزن و اندوه ما بعد از تو دايمي و مستمر است و شبها را با بيداري بايد به صبح آوريم تا آن زمان كه خداوند، سرمنزلي را كه تو مقيم آن شده اي، براي اهل بيت و خاندانت اختيار كند. اي زاده ي رسول الله، سلام و رحمت خدا و بركات او بر تو باد.

هر يك از جملات زيباي حضرت امام زين العابدين، عليه السلام، در ارايه ي سيماي نوراني سيد و سالار شهيدان، حضرت حسين بن علي، عليه السلام، نقش مؤثر و اثر مخصوص به خود دارد؛


طوبي لأرض تضمنت جسدك الشريف؛ خوشا بحال آن قطعه زميني كه پيكر پاك تو را در بغل گرفته است.

چه لطيف و زيبا جمله و مطلبي است؛ راستي قبر امام حسين چه شرفي دارد و آن قطعه ي از خاك، چه سرافرازي پيدا كرده و چه گوهر گرانبهايي را در خود جا داده است!! كدام گنج مي توانست اين قدر بها به آن زمين بدهد، كه بدن مطهر امام حسين، عليه السلام، داد؟!

اما الدنيا فبعدك مظلمة؛ دنيا بعد از تو تاريك و ظلماني است.

حسين نور خدا در زمين است و چون او از دنيا برود، نوري براي آن نيست، نورانيت جهان هستي از وجود پاك و مسعود امام حسين است، اگر حسين نباشد، دنيا نور ندارد، دنيا يكسره سياهي و ظلمت و تاريكي خواهد بود، حسين با رفتن خود دنيا را تيره كرد و جهان را ظلماني نمود.

والاخرة بنورك مشرقة؛ ولي آخرت، با نور حسين نوراني گرديد.

امام حسين با رفتن به جهان ديگر و قدم نهادن به سراي ابدي، آن عالم را روشن گردانيد و نوراني ساخت، آخرت از اين كانون نور، تابان شد و صفاي خاصي به خود گرفت.

أما الحزن فسرمد؛ حزن و اندوه داغ تو و غصه و ناراحتي فراق و جدايي و از دست دادن تو اي پدر، قطع شدني نيست و تمام نخواهد شد، بلكه اين اندوه، اندوهي ثابت، مستمر و هميشگي مي باشد.


راستي فقدان چه كسي اين همه حزن و اندوه ببار مي آورد؟ هر عالمي، هر فقيهي، هر رهرو يا مصلحي، يا صاحب مكتبي، اگر فقدان او غمي را ايجاد كرده باشد، با گذاشتن چند روزي، آن غم و اندوه كم مي شود و بالمآل تمام مي گردد، اندوه فقدان وزنه عظيم عالم هستي كه تمام جهان وجود و مظاهر خلقت، طفيل وجود اويند، تمام شدني نيست و پايان پذير نخواهد بود و آن وجود بي بديل امام حسين، عليه السلام، است.

و أما الليل فمسهد؛ شبها در فراق تو و در حسرت داغ تو با بيداري سپري مي شود.

ميليونها و ميلياردها انسان اگر بميرند، موجب از بين رفتن خواب ديگران نمي شود و اگر يك شب در موردي خواب به چشمانشان نيايد، شبهاي بعد به راحتي مي خوابند و استراحت مي كنند.

كسي كه به فرموده ي زين العابدين، عليه السلام، اندوه فقدان و از دست دادنش آنقدر عظيم و سنگين است كه خواب را از چشم آشنايان و نزديكان و خاندان و دوستانش مي برد، حضرت امام حسين، عليه السلام، است كه سوز دل و آه و افسوس و ياد خاطره هاي شيرين او خواب را از چشمان انسان مي برد و آدمي را به سوگ و ماتم مي نشاند.

در جمله ي حتي يختار الله لأهل بيتك دارك... اين معنا افتاده كه اين غم بزرگ و اندوه جانكاه، همواره باقي است و تا زمان مرگ وي از انسان


جدا نمي شود، همچنان ا دامه خواهد داشت تا بازماندگان را به دست مرگ بسپارد.

و سر اينكه اين غم بزرگ و بيدار ماندن در شبها با مرگ تمام مي شود اين است كه دلدادگان، به خانه اي كه خدا براي امام حسين، عليه السلام، اختيار فرموده خواهند رفت و فراق، مبدل به وصال مي گردد و آنان به ديدار عزيز و محبوب خود مي رسند.

قابل توجه است كه گويا جملات اخير امام زين العابدين در سوگ پدر بزرگوارش امام حسين، برگرفته از كلمات جدش اميرالمؤمنين، عليه السلام، در سوگ حضرت فاطمه زهرا است زيرا در آنجا مي خوانيم، اما حزني فسرمد و اما ليلي فمسهد الي ان يختار الله لي دارك التي انت بها مقيم؛ [2] اي فاطمه! اما اندوه من - در سوگ تو - هميشگي است و شبهاي من قرين بيداري خواهد بود تا آن گاه كه خداوند، سرمنزل تو را كه در آن اقامت گزيده اي برايم انتخاب كند.

بالاخره جملات فوق سيماي امام حسين را به نحوي بسيار زيبا ترسيم فرموده است.



پاورقي

[1] حايري مازندراني، محمد مهدي؛ معالي السبطين، ج 2، ص 40.

[2] نهج البلاغه، خطبه‏ي 202.