بازگشت

سخن پرشور ديگري از امام حسين در روز عاشورا


الا و ان الدعي بن الدعي قد ركز بين اثنتين بين السلة و الذلة و هيهات مناالذلة يأبي الله تعالي ذلك لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و طهرت و انوف حميمة من ان نؤثر طاعة اللئام علي مصارع الكرام؛ [1] آگاه باشيد كه زنازاده ي پسر زنازاده، مرا بين دو چيز قرار داده است؛ كشته شدن يا تسليم شدن با ذلت و خواري، ليكن ذلت از ما دور است، خدا راضي نيست كه ما ذليلانه تسليم شويم و پيغمبر خدا، مؤمنان و دامنهاي پاك و پاكيزه اي كه در آن پرورش يافته ايم و آن مرداني كه از تن دادن به زيربار ستم منزه اند، راضي نيستند كه ما اطاعت افراد پست را بر قتلگاه كريمان و بزرگواران برگزينيم.

كلام فوق، زيباترين كلمات سيد احرار و آقاي آزادگان جهان است كه موجب اعجاب بسياري از دانشمندان و متفكرين شده است؛ كلامي


كه بلاشك انسان را به عظمت مقام والا، تفكر عالي و اوج انديشه ي امام حسين، عليه السلام، آشنا مي سازد.

امام حسين، عليه السلام، در اين جملات، وضع بحراني اي كه ابن زياد بوجود آورده بود تشريح نموده، از او به عنوان زنازاده و بچه حرام و نيز فرزند زنازاده ياد مي كند و سوابق زشت و ننگين شخص دشمن غدار و پدر نابكار او را يادآوري فرموده، سپس از سخت گيري غيرانساني و شرايط نامعقول و مستبدانه او سخن مي گويد كه او مرا ميان دو امر، قرار داده و مي گويد كه بايد از اين دو يكي را انتخاب كنم: يكي تن در دادن به قتل و كشته شدن و ديگري پذيرش تسليم و بيعت ذليلانه و سر به اطاعت يزيد دادن.

آنگاه در مقام بيان انتخاب خود كلماتي را بكار برده اند كه عقل و انديشه ي انديشمندان در برابر آن عبارات جالب، حيرت زده مي ماند.

اولا؛ مي فرمايد: هيهات مناالذلة؛ ذلت و خواري چقدر از ساحت ما دور است.

اين جمله ي جالب بعدها به صورت يك شعار رهايي بخش بكار گرفته شده و در جنبشهاي ضد ظلم و ستمگري مورد استفاده قرار گرفت.

در جمله بعد كه از طراوات و زيبايي ويژه اي برخوردار است مي فرمايد: يأبي الله ذلك و رسوله و المؤمنون...؛ نه، نه، هرگز امكان ندارد كه من بيعت كنم، خداي تعالي از اين موضوع ناخشنود است.


شايد نظر مباركشان به اين مطلب باشد كه اين كار، عين ذلت و خواري است و خداوند، در قرآن كريم فرموده است: ولله العزة و لرسوله و للمؤمنين؛ [2] عزت از آن خدا و پيامبر او و مؤمنين است.

خداي عزيز، رسول عزيز و مؤمنان عزيز، كجا ذلت را مي پسندند و چگونه رضا مي دهند كه ريحانه ي پيامبر و فرزند نيك اختر زهراي مطهر، ذليل گردد و قبول ذلت، زبوني، و خواري كند.

و بعد تعبير بسيار زيبا و جالب و حجور طابت و طهرت، نقش مؤثري را ايفا مي كند و سيماي حسين را خود بطور مستقل به ما مي نماياند. يعني؛ دامنهاي پاك و پاكيزه از اين موضوع، ابا دارند و هرگز نمي پذيرند كه من به چنين كاري تن در دهم و درخواست وهن آميز ابن زياد را بپذيرم؛ دامان پاك خديجه ي ام المؤمنين و فاطمه ي بنت اسد و دامن مطهر فاطمه ي طاهره كجا تحمل مي كنند كه تربيت شده اين دامنهاي سراسر طهارت و پاكي، بيعت وليده ي زنا و فرزند خبيث ناپاكي را به گردن نهد.

و در آخر از انوف حميه، سخن مي گويند يعني؛ آن غيرتمندان حساس و آن عناصر شرف، جوانمردي و مردانگي كه بزرگواري، شرف، كرامت نفس، سربلندي و زيربار نرفتن، سجيه ذاتي و شعار زندگيشان مي باشد، هرگز اين را نمي پذيرند كه ما اطاعت و فرمانبري لئيمان و عناصر پستي و ناپاكي را بپذيريم و از پيوست به مصارع كرام و


قتلگاه انسانهاي بزرگوار و عالي الهمة، سرباز زنيم و آن دنائت را بر اين كرامت ترجيح دهيم.

راستي، انسان به هنگام خواندن و شنيدن اين كلمات زيبا و پر از جمال، احساس غرور مي كند و با اين مكتب كه يك جهان، حماسه را به همراه دارد به خود مي بالد؛ بزرگترين هنر امام حسين، عليه السلام، در شناساندن خود، در اين جملات زيبا تجسم پيدا كرده است.

ابن ابي الحديد، دانشمند پرمايه ي اهل سنت، در شرح نهج ابلاغه، بابي را تحت عنوان «ابا كنندگان از پذيرش بار ننگ و ذلت» باز كرده است. در آنجا از عده اي را نام مي برد و در رأس همه، نام مبارك حضرت امام حسين، عليه السلام، را ذكر كرده، با در نظر گرفتن همين كلمات جاويدان و هميشه زنده مي گويد:

سيد اهل الاباء الذي علم الناس الحمية و الموت تحت ظلال السيوف اختيار اله علي الدنية ابوعبدالله الحسين بن علي بن ابي طالب عليهما السلام عرض عليه الأمان و اصحابه فانف من الذل؛ [3] آقا و رهبر آناني كه تن به ذلت ندادند و زيربار ننگ نرفتند؛ آن كسي كه حميت، جوانمردي، خويشتن داري و شهادت در زير سايه شمشيرها را بر زندگي مقرون به پستي برگزيد، حسين بن علي بن ابي طالب، عليهماالسلام، بود كه پيشنهاد امان و تسليم به او و اصحابش داده شد و او نپذيرفت و راضي به تحمل خواري نشد و


تن به ذلت نداد.

و در اينجا استشهاد به همان كلام مبارك حضرت امام حسين، عليه السلام، مي كند كه فرمود: الا و ان الدعي بن الدعي قد ركز بين اثنتين...

اين كلام مبارك، آن چنان روح اين دانشمند بزرگ و خبير را تحت تأثير عميق قرار داده كه به خاطر اين كلام عالي و سخن شورانگيز و پرفروغ امام، او را سيد اهل الاباء ناميده است يعني؛ آقاي كساني كه از قبول ننگ، ابا و امتناع دارند. و بدين عنوان از او ياد مي كند و بالاتر آنكه او را معلم و آموزنده ي راه آزادي، حريت، فداكاري و شهادت در زير سايه ي شمشير مي خواند.

افتخار براي حضرت سيدالشهدا و براي آشنايان با مكتب حريت امام حسين. چه آنكه كلام مزبور، از كلمات نادره است كه در كلمات مصلحان و صاحب مكتبان جهان، بسان آن، سراغ نداريم.

اكنون كه امام حسين را با بيان جذاب و تكان دهنده ي خودش شناختيم و روحيه ي عزت خواهي، و ذلت ناپذيري او را بدست آورديم، سزاوار است كه اين منطق جالب و زنده را پيشه و شعار خود قرار داده به دنبال آن گام برداريم و از اين منطق عالي، الهام بگيريم.



پاورقي

[1] انب طاوس، محمد؛ لهوف، ص 86.

[2] سوره منافقون، آيه 8.

[3] ابن ابي الحديد، عزالدين؛ شرح نهج البلاغه، ج 3، ص 249.