بازگشت

سخن امام حسين در روز عاشورا


نقل شده كه صبح روز عاشورا عمرسعد تيري را روانه ي سپاه امام حسين، عليه السلام، كرد و گفت: همه در نزد امير - ابن زياد - شاهد باشيد كه من اولين كسي بودم كه تيراندازي كردم. و به دنبال آن چنان تير به سوي لشكر امام حسين، عليه السلام، مي آمد كه گويي قطرات باران بود. حضرت امام حسين به اصحاب خود فرمود:

قوموا رحمكم الله الي الموت الذي لابد منه فان هذه السهام رسل القوم اليكم؛ رحمت خدا بر شما، برخيزيد و به سوي مرگي كه چاره اي از آن نيست بشتابيد زيرا اين تيرها رسولان اين قوم به سوي شمايند.

و خلاصه مدتي جنگ، گرم شد و عده اي از اصحاب امام حسين به شهادت رسيدند، در اين هنگام، امام حسين دست به محاسن شريف خود زده و فرمود:


اشتد غضب الله تعالي علي اليهود اذ جعلوا له ولدا و اشتد غضب الله علي النصاري اذ جعلوه ثالث ثالثة و اشتد غضبه علي المجوس اذ عبدوالشمس و القمر دونه و اشتد غضبه علي قوم اتفقت كلمتهم علي قتل ابن بنت نبيهم؛ خشم خدا بر يهود شدت يافت، آن زمان كه براي خدا فرزند قرار دادند و غضب خدا بر نصاري شدت يافت و سخت شد، آنگاه كه عيسي را ثالث ثلاثه خواندند - قايل به سه خدا شدند - و غضب خدا بر مجوس شديد شد، آنگاه كه خورشيد و ماه را عبادت كردند و خشم خدا شدت يافت بر مردمي كه با يك سخن، مصمم بر قتل فرزند پيغمبر خود شدند.

آنگاه فرمود: أما والله لاأجيبهم الي شي مما يريدون حتي القي الله و أنا مخضب بدمي؛ [1] آگاه باشيد، والله كه آنان را به هيچ از آنچه مي خواهند، اجابت نخواهم كرد تا خدا را ملاقات كنم، در حالي كه با خون خودم رنگين شده باشم.

سه جمله از كلام امام حسين، عليه السلام، در ا ين بخش آمده كه ما از نقطه نظر بحثي كه داريم، تنها جمله ي سوم را مورد سخن قرار مي دهيم، زيرا آن جمله، سخن امام حسين راجع به شخص خود آن بزرگوار و روحيات و انديشه هاي بلند حضرتش مي باشد.

راستي چه اراده اي و چه تصميم قاطع و خلل ناپذيري را امام حسين، عليه السلام، از خود نشان داده و بنگريم چگونه دشمن را از


خود بطور كلي مأيوس ساخته، كه بسيار صريح و شفاف مي فرمايد به هيچ چيزي از خواسته هاي آنان تن در نمي دهم، با آنان در هيچ مطلبي توافق نخواهم كرد و بر اين پيمان، ايستادگي مي كنم تا با خضاب خون، وارد بر خداي تعالي گردم. شگفت انگيز است اين مطلب را در روز و زماني مي گويد كه دشمن او را از هر سو احاطه كرده، راهي براي وي باقي نگذاشته، و پيوسته مورد آماج تير دشمن از خدا بي خبر مي باشد.


پاورقي

[1] ابن طاوس، محمد؛ لهوف، ص 88 - 89.