بازگشت

حسين در نداي آسماني خداوند


انس بن مالك گويد: شبي با حضرت امام حسين، عليه السلام،بيرون رفتيم تا به قبر خديجه رسيديم، در آنجا امام حسين گريه كرد و آنگاه فرمود: از من دور شو. من خود را از آن حضرت پنهان كردم و برنامه ي نماز و ابتهال او به طول انجاميد و شنيدم كه در مناجات خود مي گفت:

يارب يارب انت مولاه

فارحم عبيدا اليك ملجاه

يا ذالمعالي عليك معتمدي

طوبي لمن كنت انت مولاه

طوبي لمن بات خائفا ارقا

يشكو الي ذي الجلال بلواه

و ما به علة و لا سقم

اكثر من حبه لمولاه

اذا اشتكي بثه و غصتة

اجابه الله ثم لباه

اذا ابتلي مبتهلا

اكرمه الله ثم أدناه

؛ اي پروردگار من! تو مولاي من. پس به حال اين بنده ي كوچك، كه


ملجأ او تويي، رحم كن.

اي صاحب بزرگيها و بزرگواريها، اعتماد من بر تو است. خوشا به حال كسي كه تو مولاي او باشي!

خوشا به حال كسي كه شب را با حالت خوف از تو، بيدار بماند و گرفتاري خود را به درگاه تو شكوه كند!

او كه هيچ درد و بيماري اي بالاتر از عشق به مولاي خود ندارد. هنگامي كه از رنج و اندوه خود شكايت كند، خداوند، او را جواب گفته و اجابت مي كند.

هنگامي كه در تاريكيهاي شب به ابتهال با خدا بپردازد، خداوند، او را گرامي داشته و به خود نزديك خواهد گردانيد.

در اين هنگام ندا داده شد:

لبيك عبدي انت في كنفي

و كلما قلت قد سمعناه

صوتك تشتاقه ملائكتي

فحسبك الصوت قد سمعناه

دعاك عندي يجول في حجب

فحسبك الستر قد سفرناه

لو هبت الريح من جوانبه

خر صريعا لما تغشاه

سلني بلارغبة و لا رهب

ولا حساب اني انا الله [1] .

بله اي بنده ي من! تو در كنف و سايه ي مني و هر چه را كه گفتي شنيديم. ملائكه من مشتاق صداي تواند، پس كافي است تو را صدا كردن، كه


بتحقيق ما شنيديم.

دعاي تو در نزد من در حجابها جولان مي دهد، پس كافي است تو را ستر و پوشش كه ما آن را آشكار كرديم. اگر باد از اطراف و جوانب آن مي وزيد هر آينه از جهت انوار جلال، به حالت غشوه در مي افتاد. از من بپرس بدون رغبت و ترس و حسابي، راستي كه منم خداي يگانه.

اكنون چهره زيبا و ملكوتي حسين را بنگريد كه خداوند، اعلان مي كند كه تو در پناه مني و من صداي تو را مي شنوم. بر حسب اين عبارات، فرشتگان، مشتاق شنيدن صداي حسينند و دعاي او در حجب عالم بالا جولان مي دهد و پيش مي رود و انوار جلال الهي آن را فرا گرفته است و بالاتر، كه گويا به او مي فرمايد، هر چه مي خواهد دل تنگت بگو!



پاورقي

[1] ابن شهر آشوب مازنداراني، محمد؛ مناقب، ج 4، ص 69 و مجلسي، محمد باقر؛ بحارالأنوار، ج 44، ص 193.