بازگشت

اسيران سرفراز و آزادي بخش


پس از شهادت حسين عليه السلام و يارانش، فرمانده سپاه اموي، بعد از ظهر عاشورا و فرداي آن روز را در كربلا ماند و آن گاه به «حميد احمري» دستور داد تا در ميان لشگر نداي حركت به سوي كوفه را سر دهد؛ و كار كوچ دادن خواهران و دختران آزاده و كودكان حسين عليه السلام را نيز سامان دهد. بدين سان خاندان و بازماندگان سالار شايستگان به همراه چهارمين امام نور - كه سخت بيمار بود - به وسيله ي «حميد» در قالب كاروان اسيران، كوچ داده شدند.

«قره ي تميمي» مي گويد: كاروان اسيران به هنگام حركت به سوي كوفه، از كنار شهادتگاه حسين و پيكرهاي به خون خفته ي ياران و فرزندان و برادران فداكار آن حضرت عبور داده شدند، و من نگاه مي كردم و اين منظره را مي ديدم.

هنگامي كه بانوان حرم پيامبر بر شهادتگاه و پيكر غرق در خون حسين عليه السلام و يارانش گذر كردند، فرياد و شيون بود كه به آسمان مي رسيد و دست بود كه بر چهره ها نواخته مي شد.

من بر فراز اسبي بر آنان نگريستم و هرگز سيمايي نيكوتر و زيباتر از آنان در جايي نديدم!!

راستي كه سروده سيد حميري در سوگ نواده پيامبر چقدر نيكوست كه:



امرر علي جدث الحسين

و قل لا عظمه الزكية...



بر شهادتگاه حسين بگذر و به استخوان هاي پاك و پاكيزه آن حضرت بگو: هان اي استخوان هايي كه هماره از باران اشك عاشقان و سوگواران سيراب مي كرديد!

هنگامي كه بر آن شهادتگاه پرمعنويت گذر كردي، در آنجا به اندازه ي بار نهادن كارواني در منزلگاه درنگ كن، و بر آن پيشواي پاك و پاكيزه آزادي و عدالت و بر پدر و مادر پاك و پروا پيشه اش بسان مادري كه تنها جوان خود را از دست داده است،


گريه كن!

و نيز «عقبه ي سهمي» در اين مورد زيبا سروده است كه:



اذا العين قرت في الحياة و انتم

تخافون في الدنيا فاظلم نورها



مررت علي قبر الحسين بكربلا

ففاض عليه من دموعي غزيرها...



بر شهادت پيشواي آزادي در كربلا گذر كردم و در سوگ جانسوز او باران اشك امانم نداد از آن پس هماره بر آن حضرت سوگواري مي كنم و به خاطر شهادت غمبار او مي گريم، و ديدگانم در اين راه سخاوتمندانه اشك روان نثار مي كنند.

پس از گريه بر آن رادمرد تاريخ بشر، بر ياران فداكار و عدالتخواه او مي گريم؛ بر آن آزادمرداني كه آرامگاه تاريخ ساز او را از هر سو در ميان گرفته اند.

درود بر آن شهادتگاه هاي الهام بخش در كربلا، درود و سلام كسي كه آنها را با شور و شعوري وصف ناپذير زيارت مي كند.

نسيم صبا و بادهاي اندوه زده ي هر بامداد و شامگاه سلام گرم و پراخلاص ما را بر آن ها برساند؛ هماره كاروان هاي شيفتگان و عاشقان، زائر كوي او باشند و بوي عطرآگين و جان بخش كوي او هماره بر آنان وزيدن نمايد.