به آتش كشيدن خيمه ها
تاراجگران اموي به سوي حرم اهل بيت يورش بردند و به غارت خيمه ها پرداختند. دختران سالار پيامبران و نورديدگان فاطمه با سر و پاي برهنه از خيمه ها بيرون ريختند و در سوگ جوانان و سالخوردگان به خون خفته خويش ناله هاي جانسوز سر دادند. غارتگران پس از غارت خيمه ها، آنها را به آتش كشيدند و زنان و كودكان، بناگزير ترسان و نگران از آنجا سر به بيابانها نهادند. شرايط آنان در آن هنگام همانگونه بود كه اين شاعر وصف مي كند:
فتري اليتامي صارخين بعولة
تحثوا التراب لفقد خير امام
و تقمن رباب الخدور حواسرا
يمسحن عرض ذوائب الايتام
و تري النساء أراملا و ثواكلا
تبكين كل مهذب و همام
از سويي يتيمان را مي نگري كه با همه ي وجود شيون مي كنند و ناله مي زنند و در سوگ حسين عليه السلام خاك غم بر سر و روي خود مي افشانند؛ و از دگر سو بانوان آزاده و سرفرازي را، كه با به غارت رفتن روسري هايشان اينك بدون پوشش، دست نوازش بر سر يتيمان وحشت زده مي كشند...
و نيز زنان آزاده و دختران سرفرازي را خواهي ديد كه يا در سوگ شوي قهرمان خويش نشسته اند و شيون مي كنند و يا در ماتم فرزندان شجاع و عدالت خواه شان.