بازگشت

تاراج سراپرده حسين


و آن گاه غارتگران اموي به غارت سراپرده حسين و خاندان و كودكانش پرداختند و در اين راه به چنان شقاوت و شرارتي دست يازيدند كه از روسري و مقنعه بانوان، انگشتر و گوشواره زنان، و دستبند و پابند دختران خردسال نيز نگذشتند و آنها را با وقاحت و سنگدلي بهت آوري از سر، انگشت، گوش و دست و پاي آن آزاده هاي آواره بيرون كشيدند و به نام نامي و موقعيت گرامي دين و خلافت و ولايت خودساخته ي اموي به غارت بردند.

كار شرارت و غارت سراپرده حسين عليه السلام و كودكان بي دفاع آن حضرت به آنجا رسيد كه مرد نمايي از قبيله ي «سنبس» به يكي از دختران خردسال حرم اهل بيت هجوم برد و چادر او را از سرش كشيد و به غارت برد و بدين صورت آنان را بدون روپوش و مقنعه و چادر گذاشتند...

و از رويدادهاي غمباري كه قلب مرا اندوه زده ديدگانم را گريان ساخته، درهم شكستن حرمت خاندان شكوهبار پيامبر به دست استبداد اموي است.

سپاه استبداد پوشش از سر بانوان و دختران دلير و آزاده اي كشيدند كه وقتي پوشش از سر آنان به يغما رفت، بسان خورشيد نورافشاني مي كردند.

در برابر غارت گري ددمنشان اموي دليرانه مقاومت كردند و با همه وجود ناله سر دادند و نداي مظلوميت خويش را تا دامنه قيامت طنين افكن ساختند آنان از نسل و تبار هاشم بودند و با صداي رسا و وامحمدا سر دادند...

و برترين انسان عصرها و نسلها را صدا زدند.