بازگشت

شهادت سردار اردوگاه نور


در اين مورد آورده اند كه: پس از فشار تشنگي در اردوگاه نور، حسين عليه السلام سوار بر مركب خويش گرديد و در حالي كه سردار ژرفنگر و قهرمان آزادي، «عباس» پيشاپيش آن حضرت بود، راه فرات را در پيش گرفت، اما سپاه بيداد پيشه و ددمنش اموي ميان آن دو جدايي افكند و پس از جدايي افكندن ميان عباس با سالارش حسين عليه السلام، او را از هر سو محاصره كردند و در يك پيكار ناجوانمردانه و نابرابر، آن شيرمرد شهامت و اخلاص را به شهادت رساندند.

حسين عليه السلام با ديدن پيكر به خون خفته سردار دلير سپاه خويش سخت اندوهگين گرديد و بر شهادت جانسوز برادر بشدت گريست.

من در مورد فداكاري و جانبازي «عباس» و درباره ي آن لحظاتي كه باران تير ميان آن دو برادر جدايي افكند اين گونه سروده ام:




حقيقا بالبكاء عليه حزنا

ابوالفضل الذي واسي اخاه



و جاهد كل كفار ظلوم

و قابل من ضلالهم هداه



فداه بنفسه لله حتي

تفرق من شجاعته عداه



زيبنده است كه شايستگان با غم و اندوه بر پدر فضيلتها و شايستگيها، عباس گريه كنند و در سوگ او سيلاب اشك بريزند، چرا كه او در كوي شهادت گام به گام و پابپاي سالارش، حسين رسم برادري و مواساة را به جا آورد و با همه ي وجود و اخلاص و شهامت بي نظير و تاريخي از حق و عدالت دفاع كرد.

او با هر كفرانگر و بيداد پيشه اي، پس از روشنگري و اتمام حجت جنگيد و با گام سپردن در راه حق و هدايت با گمراهي و گمراهان پيكار كرد.

او جان را فداي حق كرد و در برابر شجاعت وصف ناپذير او دشمن تار و مار گرديد. او در حال تشنگي پيكار كرد و در همه ي اين مراحل در انديشه خشنودي خدا و رضايت قلب مقدس سالارش، حسين بود.