بازگشت

من از عملكرد ظالمانه ي شما بيزارم


«عقبة بن سمعان» آورده است كه: پس از حركت كاروان سالار خوبان، حسين عليه السلام از مكه به سوي عراق فرستادگان «عمرو بن سعيد»، استاندار مكه به رياست برادرش، «يحيي» به سرعت سر راه كاروان را گرفتند و بر آن شدند تا آن را به مكه بازگردانند، اما حضرت حسين عليه السلام از بازگشت خودداري ورزيد و بر حق طبيعي و انساني و الهي خويش براي آزادي رفت و آمد در كران تا كران جهان اسلام و اصل آزادي گزينش اقامتگاه و محل زندگي و آزادي هجرت از شهري به شهر ديگر پاي فشرد و سياست استاندار اموي و كار فرستادگانش را، كاري ناروا و ظالمانه و مخالف با ابتدايي ترين حقوق انسان شمرد.

آنان در تحميل خواست نابجاي خود، پاي فشردند و حسين عليه السلام نيز كه پيشواي حق گرايان و ستم ناپذيران گيتي بود در برابر بيداد و تحميل مقاومت كرد و در نتيجه ميان آنان تندي و برخورد پديد آمد و تازيانه ها در برابر يكديگر كشيده شد و براي جلوگيري از حركت كاروان از يك سو و گشودن راه از سوي ديگر تازيانه ها بر چهره ي مركبها نواخته گرديد، اما آنان با روبرو شدن با پايداري و پايمردي پيشواي شهيدان و ياران فداكارش به ناگزير از سر راه كاروان كنار رفتند و حسين عليه السلام به راه خويش ادامه داد.

آنان گفتند: هان اي حسين! آيا پرواي خدا را پيشه نمي سازي كه راه خود را از


گروه مسلمانان و جامعه ي اسلامي جدا ساخته و ميان امت پيامبر بذر پراكندگي و اختلاف مي افشاني؟

آن حضرت در پاسخ پندارهاي بي اساس و بافته هاي آنان فرمود: عملكرد من از آن من خواهد بود و عملكرد شما براي شما؛ شمايان از راهي كه من براي خدا و نجات دين و آزادي بندگان دربند او در پيش گرفته ام بيگانه ايد و من نيز از عملكرد شما كه به بارگاه استبداد خدمت مي كنيد و آزادگي و دادخواهي را به مسلخ مي بريد بيزارم. «لي عملي و لكم عملكم، انتم بريئون مما اعمل و أنا بري ء مما تعملون.»

و بدين سان، حسين عليه السلام با هجرت شگفت انگيزش از حرم خدا، حرمت حرم را پاس داشت و از سوي كهن ترين معبد توحيد و تقوا و خانه ي جاودانه ي حق به سوي حق گام سپرد.