بازگشت

به گواه گرفتن پيامبر خدا


آن شب به ياد ماندني سپري شد و حسين عليه السلام به خانه بازگشت و خويشتن را براي به دوش كشيدن بار گران رسالت خطيري كه براي خود مي شناخت، آماده تر ساخت؛ و به گونه اي كه محدثان و مورخان و گزارشگران رويداد غمبار عاشورا آورده اند، براي دومين شب به كنار مرقد پرمعنويت نياي گرانقدرش، پيامبر خدا، شتافت و پس از نماز و راز و نياز با خدا، رو به آسمان كرد و در نيايش با آفريدگارش گفت:


«اللهم! ان هذا قبر نبيك محمد صلي الله عليه و آله و سلم و انا ابن بنت نبيك، و قد حضرني من الامر ما قد علمت اللهم! اني احب المعروف، و انكر المنكر، و اسئلك يا ذاالجلال و الاكرام بحق هذا القبر و من فيه الا اخترت لي ما هو لك رضا و لرسولك رضا.» [1] .

بار خدايا! اين آرامگاه منور پيامبرت محمد است و من فرزند دخت فرزانه ي او. براي من رخدادي در حال رخ گشودن است كه خود بدان آگاهي.

بار خدايا! من ارزشها را دوست مي دارم و از ضد ارزشها بيزارم و آنها را رد مي كنم.

بار خدايا! اي صاحب شكوه و اي ارزاني دارنده ي كرامت ها! تو را به حرمت اين قبر و صاحبش سوگند مي دهم كه آنچه مورد خشنودي تو و پيامبرت مي باشد برايم پيش آوري.


پاورقي

[1] مقتل خوارزمي، ج 1، ص 186.