بازگشت

دوران رونق و شكوفايي حله


سرزمين «حله» پيش از فرود آمدن «سيف الدوله» در آن، سرزميني بلند و مرتفع، داراي كوه ها و تپه ها و غارهايي بود كه درندگان و ديگر حيوانات وحشي به آنجا پناه برده، آنجا را براي زندگي برگزيده بودند.

و هنگامي كه «سيف الدوله» به همراه جامعه و مردمش در سال 495 از هجرت در آنجا فرود آمد و در «حله» رحل اقامت افكند، خانه ها و بناهايي از سنگ و كاخهايي باشكوه و قصرهايي پر زرق و برق در آن سامان بنيان گذاشت و ياران و نزديكانش نيز با ستايش كار امير خود، با ظرافت و دقت بسياري به ساختن خانه ها و تأسيسات مجلل و پرشكوه پرداختند، و آن گاه بود كه تجار و كسبه و كشاورزان و دهقانان راه «حله» را در پيش گرفتند، و دانشوران و دانشمندان و حقوقدانان مسلمان بدان سامان روان شدند و شاعران و سرايندگان و اديبان در آنجا مسكن گزيدند و آنجا را براي زندگي انتخاب كردند.

از اين روي اين شهر تاريخي و زيبا در زمان «سيف الدوله»، مهد نهضت فكري و جنبش علمي، كعبه ي دانش و فلسفه، كانون لغت و شعر و ادب، آبشخوري شيرين و چشمه اي جوشان و گوارا براي رشد و بالندگي و كمال علوم و دانش هاي مذهبي، فلسفي، ادبي و ديگر رشته هاي علوم اسلامي و آداب و شيوه هاي مترقي و پيشرفته جهان عرب گرديد!

دكتر «بصير» در كتابش - كه «نهضت» نام دارد - درباره ي شهر تاريخي «حله» مي نويسد:

«حله» مركز نهضت و جنبش عظيم فرهنگي بود، نهضت و رستاخيزي كه درخشندگي و تابش روشنايي و نور آن از قرن ششم هجري آغاز گرديد و فروغ و پرتوافشاني و گسترش شعاع آن هماره ادامه يافت تا در آغازين سال هاي قرن دهم بود كه فرهنگ عظيم اسلامي از آنجا به شهر مقدس «كربلا» رفت؛ و از آنجا به مركز


فرهنگ اسلامي تبديل گرديد؛ و از پي آن نيز ديري نپاييد كه اين تحول و رونق فرهنگي و فكري به «نجف اشرف» و كنار بارگاه ملكوتي اميرمؤمنان - كه هماره از پايگاه هاي بزرگ و پرشكوه فرهنگ عربي و اسلامي بوده است - انتقال يافت.

در آن دوران شكوفايي و پيشرفت «حله» بود كه گروهي بزرگ از دانشوران و دانشمندان، فقيهان و حقوقدانان، پزشكان و فيلسوفان، اديبان و شاعران دانشمند و آزاده در مهد آن دوران طلايي جوشيدند، و آوازه ي آنان همه ي آفاق را در بر گرفت. همانان بودند كه خدمات بزرگ و آشكاري به علوم اسلامي و فنون و ادب جهان عرب نمودند. خدمات فراموش نشدني، تحسين برانگيز و بزرگي كه هماره درخور سپاس و قدرداني است.

نويسنده ي كتاب «روضات»، مرحوم «خوانساري»، از برخي روايتگران مورد اعتماد، از جمله «ميرزا عبدالله اصفهاني افندي» در كتابش، «رياض العلماء» آورده است كه: در آن دوران طلايي ترقي و پيشرفت علمي و فكري و ديني «حله»، تنها در يك قرن حدود پانصد مجتهد و كارشناس مذهبي در آن شهر و آن سامان مي زيسته اند! و از اين آمار، بايد شمار دانشوران و دانشمندان و مجتهدان و بزرگاني را كه در ديگر قرن ها در آنجا زيستند، دريافت. و نيز اين آمار، رونق بازار دانش و بينش و شكوفايي فرهنگ و ادب اسلامي و عربي و انساني در سده هاي پيشين - در اين شهر تاريخي و كهن را- براي ما مي نماياند.