شايسته سالاري يا امامت اهل بيت
از آنجايي كه نقش پيشوايان و رهبران جامعه ها و تمدن ها براي توده ها، نقش الگو، اسوه، سمبل و سرمشق است،
از آنجايي كه آنان نمونه هاي عملي و نظري در نظرگاه بيشتر مردم اند،
از آنجايي كه بندگان خدا برآنند كه تجسم پاكي، قداست، عدالت، شايسته كرداري و راستي و رعايت حقوق را در سيماي زمامدارانشان بنگرند، از آنجايي كه درستي و شايستگي آنان، يا تباهي و جاه طلبي و زشت كرداريشان در صلاح و فساد جامعه و مردم نقش اساسي دارد،
از آنجايي كه توده ي مردم قدرت مداران را ملاك عمل خود مي گيرند، جام ذهن
خود را از منبع و مخزن بيان و قلم و نظرگاه آنان پر مي سازند و گوش به گفتار و چشم بر سبك و روش آنان دارند،
از آنجايي كه صلاح و سداد حكومت و حاكمان در گستره ي جامعه، گسترده مي شود و در رگهاي زمان جريان مي يابد و مي تواند به همگان سودبخش يا زيانبار افتد،
و بدان دليل كه بيشتر مردم به نوعي انديشه و باور، ايمان و عمل، اخلاق و آداب، سبك و مدل زندگي خود را از چهره هاي معروف و مشهور جامعه مي گيرند و دل و جان را از جام آنان سيراب مي سازند و درمان دردها را با نسخه آنان تهيه مي كنند؛ اي داد اگر آنان خود مزرعه اي آفت زده باشند و يا چشمه اي آلوده و يا منبع و مخزني عفن زده و سمي مرگبار در انبان خود داشته باشند!! راستي آن گاه چه خواهد شد؟
چه فاجعه اي روي خواهد داد؟
و تباهي و بيداد در چه وسعت و شدت و گستره اي دام و دامن خواهده گشود؟ از اين زاويه است كه پيامبر گرامي فرمود:
«صنفان اذا صلحا صلحت امتي، و اذا فسدا فسدت امتي: الأمراء و الفقهاء.» [1] .
دو گروه از جامعه و امت من هستند كه با شايسته كرداري و صلاح آنان، جامعه اصلاح خواهد شد و به پروا و شايستگي روي خواهد آورد و اگر به تباهي انديشه و عقيده و عمل گرايش يابند جامعه را به تباهي سوق خواهند داد. اين دو گروه عبارتند از زمامداران و دانشوران و دانشمندان ديني.
و نيز بر اين باور است كه اميرمؤمنان فرمود:
«من نصب نفسه للناس اماما، فليبدأ بتعليم نفسه قبل تعليم غيره و ليكن تأديبه بسيرته قبل تأديبه بلسانه...» [2] .
آن كس كه خود را رهبر و پيشواي مردم مي سازد، بايد پيش از آموزش ديگران به ادب آموزي خويش بپردازد؛ و پيش از آن كه با زبان و گفتار، ديگران را تربيت كند، بايد به كردار شايسته ادب آموزد؛ و آن كه خود را ادب آموزد و تربيت نمايد، از آن
كه ديگري را آموزش مي دهد، به تجليل و گراميداشت شايسته تر است.
و در مورد قانون گرايي و قانون مداري خويش در قلمرو گفتار و عمل فرمود:
«ايها الناس اني والله ما احثكم علي طاعة الا و اسبقكم اليها و لا أنهاكم عن معصية الا و اتناهي قبلكم عنها.» [3] .
هان اي مردم! به خداي سوگند من شما را به هيچ فرمان و قانوني فرا نمي خوانم جز اينكه خود پيش از شما به انجام آن همت مي گمارم و از هيچ گناه و نافرماني و زشتي شما را هشدار نمي دهم جز اينكه خود پيش از همه ي شما هشدار مي پذيرم و از آن دوري مي جويم.
و نيز از همين ديدگاه است كه پيشواي آزادي در نهضت اصلاح طلبانه و عدالت خواهانه اش ضمن نفي رهبري نالايق و تاريك انديش و تباه آفرين اموي، بر شايسته سالاري و رهبري و امامت عادلانه و بشردوستانه و كارآمد و آسماني خاندان پيامبر از اين زاويه تأكيد مي كند و مي فرمايد:
«... و نحن اهل بيت محمد صلي الله عليه و اله و سلم أولي بولاية هذا الأمر من هؤلاء المدعين ما ليس لهم و السائرين بالجور و العدوان.» [4] .
اي مردم! اگر شما از خدا بترسيد و حق را براي اهل آن بشناسيد، اين كار بهتر موجب خشنودي خدا خواهد بود؛ و بدانيد كه ما خاندان پيامبر به امامت و رهبري جامعه از اين مدعيان نالايق و عاملان ستم و بيداد شايسته تريم.
پاورقي
[1] بحار، ج 2، ص 49.
[2] نهجالبلاغه، قصار 73.
[3] نهجالبلاغه، خ 175.
[4] تاريخ طبري، ج 7، ص 295.