بازگشت

عاملها


گفتيم كه عامل تحريف به طور كلي دو قسم است: عامل عداوت و غرض، و ديگر عامل اسطوره سازي، اينجا بايد عامل سومي هم اضافه كنيم، دوستي و تمايل. مثال عامل غرض، جعلها و تحريفهاي مسيحيان درباره ي رسول اكرم و جعل و تحريفهاي امويين درباره ي حضرت امير است؛ و مثال عامل دوستي، همه ي اكاذيبي است كه افراد و اقوام براي نياكان خود جعل مي كنند. در مورد امام، او را اخلالگر و تفرقه انداز خواندند كه قبلا گذشت.

اما «اسطوره سازي» خود يك حس اصيل است در بشر كه قبلا اشاره كرديم. افسانه ي مجروح شدن پر جبرئيل در جنگ خيبر و همچنين افسانه ي دو نيم كامل شدن «مرحب» و نفهميدن خودش. ايضا افسانه ي پرتاب كردن ابي الفضل هشتاد نفر را در صفين به هوا كه هشتادمين رفته بود بالا و هنوز اولي برنگشته بود، و پس از برگشتن يكي يكي را دو نيم كرد. همچنين است افسانه ي ششصد هزار كشته و هفتاد و دو ساعت بودن روز عاشورا.

عوامل سه گانه ي فوق در همه ي جهان بوده و هست.

اما عامل خصوصي: از طرف اولياء دين پيشنهاد شده كه اقامه ي عزاي حسين بن علي بشود و قبرش زيارت شود و او به عنوان يك فداكار بزرگ هميشه نامش زنده و پاينده باشد. اين موضوع تدريجا سبب شد كه بعضي مرثيه خوانان حرفه اي پيدا شوند و كم كم مرثيه خواني به صورت يك فن و هنر از يك طرف، و وسيله ي زندگاني از طرف ديگر در آيد؛ از طرفي فكري پيدا شود كه چون گرياندن بر ابي عبدالله ثواب جزيل و اجر عظيم دارد پس به حكم «الغايات تبرر المبادي» (هدف، وسيله را مباح مي كند) از هر وسيله اي مي شود استفاده كرد.

اينجاست كه جعل و دروغ در نظر عده اي مشروع مي شود.

به قول حاجي [نوري] اگر اينچنين است، پس چون ادخال سرور در دل مؤمن نيز مستحب است و هدف وسيله را مباح مي كند، از غيبت و حتي از بوسه و زنا نيز


مي توان استفاده كرد. اينجاست كه داستان روضه خوان سنگ پران كه قبلا گذشت به ياد مي آيد. و اينجاست كه بايد آن خواب روضه خواني كه ديد گوشت بدن امام را با دندانهاي خود مي كند صادق دانست.

عجبا كه در پنج قرن پيش يك مرد بوقلمون صفت كه معلوم نيست شيعه است يا سني به نام ملاحسين كاشفي [كتابي مي نويسد به نام روضة الشهداء.] اين مرد، واعظ است و چون اهل سبزوار و بيهق بوده و آنجا مركز تشيع بوده ذكر مصيبت هم مي كرده است. اين مرد تا توانسته ساخته و پرداخته و حتي اسمهايي در اين كتاب هست از اصحاب و از مخالفين كه معلوم است مجعول است و ظاهرا از خود ساخته. بعد اين كتاب چون فارسي بوده به دست مرثيه خوان ها مي افتد و سند و مدرك آنها مي شود كه اين كتاب را از رو مي خوانده اند و به همين مناسبت آنها را روضه خوان گفته اند، و اين كتاب بعد بجاي همه ي كتابهاي درست، منبع و مأخذ روضه هاي دروغ شده است. اين كتاب در اواخر قرن نهم يا اوايل قرن دهم نوشته شده است زيرا ملاحسين كاشفي در 910 وفات كرده است. بعد در اواخر قرن سيزدهم و اوايل قرن چهاردهم كتاب ديگري كه صد چوب به سر آن كتاب زده به نام اسرار الشهادة نوشته و چاپ مي شود و كار را مي رساند به آنجا كه رسانده اند. البته كتابهايي از قبيل محرق القلوب نيز بي تأثير نبوده اند.

تحريفهاي لفظي از قبيل: داستان ليلي و علي اكبر، داستان عروسي قاسم، داستان آب آوردن حضرت ابي الفضل در كودكي براي امام حسين، آمدن زينب در حين احتضار به بالين ابا عبدالله عليه السلام، عبور اسرا در اربعين از كربلا، عدد مقتولين، هاشم بن عتبه با نيزه ي هجده ذرعي، روز عاشورا 72 ساعت بود، امام حسين با زي شاهان از مكه خارج شد، بي خبر بودن امام سجاد عليه السلام از وقايع، افسانه ي اسب آوردن زينب براي ابا عبدالله و بوسيدن گلوگاه آن حضرت، بيهوش شدن امام سجاد عليه السلام و امام صادق عليه السلام.

اين تحريفها بعضي مربوط است به قبل از حادثه نظير آب آوردن حضرت ابي الفضل در كودكي براي امام، بعضي مربوط است به بين راه مثل خروج امام از مكه با زي پادشاهان، بعضي مربوط است به روز عاشورا مثل داستان ليلي، عروسي قاسم، آمدن زينب در حين احتضار به بالين ابا عبدالله، اسب حاضر كردن زينب براي امام، افتادن سكينه روي سم اسب، بوسيدن زير گلو، آمدن هاشم مرقال، آمدن زعفر جني،


و عدد مقتولين؛ و بعضي مربوط است به بعد، مثل حادثه ي اربعين، بيهوش شدن امام سجاد، افتادن امام صادق در كفش كن.