بازگشت

يادداشت (تحريفات در واقعه ي تاريخي عاشورا)


1. تحريف از ماده ي حرف است و به معني منحرف كردن و كج كردن يك چيز از مسير و مجراي اصلي است.

تحريف بر دو نوع است: لفظي و قالبي و پيكري، ديگر معنوي و روحي؛ همچنانكه صنعت مغالطه نيز بر دو قسم است: لفظي و معنوي.

تحريف و مغالطه سابقه ي تاريخي دارد. قرآن كريم از تحريف كتب آسماني گذشته سخن مي گويد كه در ورقه هاي «تحريف كلمه» يادداشت كرديم. [1] .

تحريف همان طور كه از نظر نوع بر دو قسم است: لفظي و معنوي، از نظر عامل يعني محرف نيز بر دو قسم است: يا از طرف دوستان است يا از طرف دشمنان. به عبارت ديگر يا منشأش جهالت دوستان است و يا عداوت دشمنان. همچنانكه از نظر موضوع يعني محرف فيه نيز بر چند قسم است: يا در يك امر فردي و بي اهميت است مانند يك نامه ي خصوصي، و يا در يك اثر با ارزش ادبي است، و يا در يك سند تاريخي اجتماعي است مثل جعل كتابسوزي اسكندريه، و يا در يك سند اخلاقي و تربيتي و اجتماعي است.


2. مرحوم آيتي در سخنراني پنجم بررسي تاريخ عاشورا مي گويد اسارت اهل بيت عامل بزرگي بود براي اينكه حقيقت وقايع عاشورا به مردم گفته شود و حقيقت قلب نشود.

در سخنراني ششم صفحه ي 151 مي گويد: «بايد توجه داشت كه تاريخ نهضت ابا عبدالله الحسين عليه السلام نسبت به بسياري از فصول تاريخ از تحريف مصون و محفوظ مانده است». و مخصوصا فجيع بودن اين فصل تاريخ از نظر كساني كه قضيه را از جنبه ي فجيع بودن آن مطالعه كرده اند، و عظيم بودن آن و قابل تكريم و احترام بودن آن از نظر كساني كه اين قضيه را از آن جهت مورد مطالعه قرار داده اند خود سبب شده است كه اهتمام عظيمي به ثبت جزئيات واقعه بشود. پس جزئيات واقعه بازگويي شده و ثبت شده است. از اين جهت امثال طبري، ابن واضح (يعقوبي)، شيخ مفيد، ابوالفرج اصفهاني، كه در قرون دوم و سوم و چهارم مي زيسته اند، جزئيات وقايع را با نقل از روات موثق نقل كرده اند.

مرحوم آيتي اصرار دارد (ص 168) كه اهتمام زنان اهل بيت به خطبه و خطابه در فرصتهاي مختلف، با بودن امام علي بن الحسين، همه براي اين بوده كه مانع تحريف حادثه ي كربلا بشوند (چه تحريف لفظي و چه تحريف معنوي) و خواستند نگذارند اين حادثه قلب و تحريف بشود. متن آنچه واقع شده بود، به صورت خطبه و خطابه بيان كردند و هدف امام را هم تشريح كردند.

3. مرحوم آيتي در آغاز سخنراني 9 (ص 175) ضمن اشاره به ارزش خطب و سخنان اهل بيت مي گويد:

«امروز مي توان واقعه ي كربلا را از روي خطبه هاي امام و اهل بيت كه در مكه و بين راه حجاز و عراق و كربلا و كوفه و شام و مدينه ايراد كرده اند و از روي سخناني كه در پاسخ پرسشهاي اين و آن گفته اند و از روي رجزهايي كه خود امام و اصحاب او روز عاشورا در مقابل دشمن خوانده اند و در مآخذ معتبر ثبت و ضبط شده است، و از روي نامه هايي كه ميان امام و مردم كوفه و بصره رد و بدل شده و نامه اي كه يزيد به ابن زياد نوشته و نامه هايي كه ابن زياد به يزيد و عمر بن سعد نوشته و نامه هاي عمر بن سعد به ابن زياد و نامه ي ابن زياد به حاكم مدينه كه همه اش در تواريخ معتبر مضبوط است و به دست آيندگان هم خواهد رسيد و هميشه محفوظ خواهد ماند، از روي اين مدارك مي توان واقعه ي


عاشورا را با تمام جزئيات كه روي داده است شرح و توصيف كرد و هيچ نيازي به مدرك و مأخذ ديگري نيست.»

4. از جمله تحريفات دشمن اين است كه در ابلاغي كه يزيد براي ابن زياد صادر مي كند مي نويسد: «دوستان (جاسوسان) من اطلاع داده اند كه مسلم پسر عقيل به كوفه آمده تا در ميان مسلمانان ايجاد اختلاف كند».

ايضا ابن زياد به خود مسلم پس از گرفتاري مسلم گفت: «پسر عقيل! مردم اين شهر آسوده خاطر بودند، تو آمدي و ميان آنها تفرقه افكندي و مردم را به جان يكديگر انداختي».

اما مسلم در جواب ابن زياد گفت: «چنين نيست، بلكه من خود به اين شهر نيامدم كه مردم را پراكنده سازم؛ مردم اين شهر به ما نامه ها نوشتند و در آن نامه ها يادآور شدند كه پدرت «زياد» نيكان آنها را كشت و خونشان را ريخت و چون بيدادگران و زورگويان دنيا با آنها رفتار كرد. ما آمديم تا عدالت را برقرار سازيم و مردم را به حكم قرآن مجيد دعوت كنيم».

به هر حال اين تحريف نگرفت و مورخي در جهان پيدا نشد كه آنچنان قضاوت كند. تنها قاضي ابن العربي اندلسي بود كه گفت:...

5. اما تحريفاتي كه لفظا يا معني در حادثه ي عاشورا شده است.


پاورقي

[1] [مطالب اين ورقه‏ها در سلسله يادداشتها به چاپ خواهد رسيد].