بازگشت

عامل بيعت


امام حاضر بود كه كشته شود و به هيچ وجه حاضر به بيعت نبود. وظيفه ي امام از اين نظر فقط امتناع بود. اين وظيفه را با خروج از كشور، با متحصن شدن به شعاب جبال (آنچنان كه ابن عباس پيشنهاد كرد)، با مخفي شدن هم مي توانست انجام دهد. به عبارت ديگر روش و متد امام از اين نظر جز زير بار نرفتن به هر شكل ولو به خروج از مرز و تا سر حد كشته شدن نيست. روش امام در مقابل عامل بيعت خواستن، محدود به حد امكانات براي به دست گرفتن حكومت نيست و محدود به حد كشته نشدن هم نيست، ولي هيچ وظيفه اي مثبت از قبيل توسعه ي انقلاب و گسترش دعوت و غيره را


ايجاب نمي كند، جلوگيري از خونريزي ديگران لازم مي شود. از اين نظر امام فقط بايد بگويد: نه.

در آن زمان بيعت امام قطعا جدي و از روي رضا تلقي مي شد و واقعا صحه گذاشتن به خلافت يزيد بود. قرائني در دست است كه امام به هيچ وجه حاضر به بيعت نبود. آقاي صالحي [1] از مقتل خوارزمي نقل مي كند كه امام در مذاكراتش با محمد ابن حنفيه فرمود: «لو لم يكن في الدنيا ملجا و لا مأوي لما بايعت يزيد بن معاوية.


پاورقي

[1] [نويسنده‏ي کتاب شهيد جاويد.].