اباء حسين از بيراهه رفتن
در نفس المهموم است (ص 40): «فقال له اهل بيته: لو تنكبت الطريق الاعظم كما فعل ابن الزبير كيلا يلحقك الطلب، فقال: لا و الله لا افارقه حتي يقضي الله ما هو قاض» [1] .
اين هم يك نمونه است از روح شجاعت و فروسيت و مردانگي اسداللهي.
ابن زياد بعد از تنها ماندن مسلم تصميم گرفت نماز را در مسجد بخواند. گفت: «برئت الذمة من رجل من الشرطة و العرفاء و المناكب - رؤوس العرفاء - و المقاتلة صلي العشاء الا في المسجد» [2] .
معناي «مقاتل» سرباز است. شرطه و شرطي كه جمعش شرطه است: و هم الطائفة من خيار أعوان الولاة و في زمانناهم رؤساء الضابطة (منجد). «عرفاء» جمع عريف است: القيم بأمر القوم [3] . مناكب جمع منكب است به معناي عريف، و در اينجا رؤساي آنها مراد است.
پاورقي
[1] [خاندانش به او گفتند: بهتر است از شاهراه نروي چنانکه ابنزبير نرفت تا به تو دسترسي پيدا نکنند. فرمود: نه به خدا سوگند از شاهراه جدا نشوم تا خدا آنچه را مقدر فرموده عملي سازد.].
[2] [من از تمام سران مأموران امنيتي و سرپرستان قبائل و سربازاني که نماز عشاء را در مسجد نخوانند امان را برداشتم.].
[3] [شرط گروهي از بهترين ياران زمامداران را گويند، و در زمان ما همان مأموران امنيتي هستند، و عرفاء جمع عريف است که سرپرست امور قوم را گويند.]