بازگشت

خلق هاشمي و خلق اموي


عقاد مي گويد: «و لم يكن لبني امية... و منا عم الحياة» [1] بعد مي گويد: حسين عليه السلام و يزيد نمونه ي كاملي از دو فاميل بودند با اين اختلاف كه حسين عليه السلام واجد جميع فضائل هاشمي بود ولي يزيد صفات خوب امويها را نداشت.



پاورقي

[1] ص 56 [و برعکس، بني‏اميه را نصيب قابل توجهي از اخلاقيات نمونه و شمائل ديني نبود، و در مقابل بني‏هاشم در ميان آن خاندان مقام نبوتي پيدا نشده بود که به مناقب آن ببالند چنانکه فرزندان آنها (بني‏هاشم) به مناقب نبوت خاندان خويش افتخار مي‏کردند، يا حداقل دست آنها را بگيرد و آرام آرام آنها را به سوي صفاتي سوق دهد که با اين صفات موجود در آنها تفاوت داشته باشد و به مزايايي بکشاند تا جاي آن مزايايي را که در بني‏هاشم بود پر کند... و حال آنکه پيش از ظهور نبوت و پس از آن خلق و خوي عملي آنها که ناشي از بهره‏گيري‏هاي تجاري و مطامع سياسي بود بر آنها حاکم بود. از همين جهت در ميان بني‏هاشم سراني به آن اخلاقيات شريف مشهور شدند و در ميان بني‏اميه سراني به اين خلق و خوي ننگين. از آنان (بني‏هاشم) صفات بردباري و صبر و آزمودگي و تيزهوشي و خوش فکري انتشار يافت، چنانکه از اينان صفات حيله‏گري و آز و راحت‏طلبي و خوشگذراني شهرت گرفت.].