منشأ اختلاف آل علي و آل معاويه
عللي كه از جنبه ي تاريخي مي توان خصومت آل علي عليه السلام و آل معاويه را توجيه
نمود زياد است. البته علت اصلي، اختلاف طينت و سرشت آنها بود. مثل اين بود كه اينها دو سرشت بودند و روي همين جهت آل علي عليه السلام به ايمان و اخلاق و فضيلت پابند بودند و آل معاويه به منافع و جاه و مقام و مال و ثروت. مجموع علل را مي توان گفت عبارت است: اختلاف نژادي و خونخواهي ها و سياست يا رقابت سياسي، كينه ي شخصي، اختلاف در طرز فكر و ادراك و احساسات. البته آل علي عليه السلام منزه بودند از بعضي از اين امور ولي در آل معاويه همه ي اين امور تأثير داشت به علاوه ي احساس حسادتي كه از كرامت آل علي عليه السلام و شرف مردمي آنها مي كردند (ام يحسدون الناس علي ما اتيهم الله من فضله) [1] عقاد مي گويد:
و كان هذا التنافس بينهما (حسين عليه السلام و يزيد) يرجع الي كل سبب يوجب النفرة بين رجلين من العصبية الي التراث الموروثة، الي السياسة، الي العاطفة الشخصية، الي اختلاف الخليفة و التفكير. [2] .
عنصر آل علي به حسب اصل فطرت و به حسب تربيت و حجرهايي كه آنها را پرورش داده بود، با عنصر اموي دو عنصر بود.
اميه و هاشم از قديم با هم بر سر زعامت اختلاف كردند و اميه شكست خورد و به شام رفت. در اسلام هم ابوسفيان كه از همه ي قريش زيركتر بود تحت تأثير عواطف كينه آميز تا فتح مكه با پيغمبر مبارزه كرد و حال آنكه عقل او اقتضا مي كرد زودتر تسليم شود. ابولهب هم كه اينقدر مخالف پيغمبر بود، چون شوهر خواهر ابوسفيان بود (قصه ي ابوسفيان و عباس و فتح مكه).
گويند روزي ابوسفيان - بعد از فتح مكه - چشمش به پيغمبر افتاد، با خود گفت: «ليت شعري باي شي ء غلبني؟» [3] رسول اكرم سخن او را شنيد يا ضميرش را خواند؛
آمد و دست به شانه اش زد و فرمود: «بالله غلبتك يا اباسفيان» [4] .
پاورقي
[1] نساء / 54 [بلکه (يهود) نسبت به مردم (مسلمين) حسد ميورزند به خاطر آنچه که خدا از فضلش به آنها عطا کرده است.].
[2] [و اين درگيري ميان آندو (حسين عليهالسلام و يزيد) بازگشت آن به اسبابي بود که موجب نفرت و جدايي ميان اين دو نفر ميشد که همان تعصب و حمايت از آثار موروثهي گذشتگان آنها و تعصب در سياست، در عواطف شخصي، در اختلاف اخلاق و تربيت و رشد و تفکر آنها بود.].
[3] [اي کاش ميدانستم که او به چه چيز بر من پيروز شد.].
[4] [به سبب خدا بر تو پيروز شدم اي ابوسفيان!].