بازگشت

يك اشتباه بزرگ


در اينجا يك اشتباه بسيار بزرگ براي بعضي پيدا شده است و آن اينكه ممكن است كسي بگويد: من كه قدرت ندارم فلان كار را انجام بدهم، اسلام هم كه گفته اگر قدرت نداري نكن. پس ديگر من خيالم راحت است. ديگري مي گويد: اسلام گفته است امر به معروف و نهي از منكر در وقتي است كه در آن احتمال نتيجه دادن باشد؛ من احتمال نمي دهم، پس خيالم راحت است. اين اشتباه است.

اين احتمال غير از احتمالي است كه شما در باب طهارت و نجاست مي دهيد. من نمي دانم فلان چيز پاك است يا نجس. مي گويد آيا احتمال مي دهي كه پاك است؟ بله، احتمال مي دهم. بگو پاك است. معناي آن احتمال همان احتمال ذهني است؛ يعني تو در هر جا كه شك داري كه چيزي پاك است يا نجس [اگر احتمال مي دهي كه پاك باشد، بگو پاك است]. مثلا دوايي را كه از خارج وارد كرده اند، تو صد در صد يقين نداري كه نجس باشد، صدي نود و نه احتمال مي دهي كه نجس باشد ولي صدي يك هم احتمال مي دهي كه پاك باشد.همان احتمال ذهني تو كافي است براي اينكه بگويي اين دوا پاك است. آيا من وظيفه دارم كه بروم تحقيق كنم، ببينم آيا پاك است يا نجس؟ ابدا، هيچ وظيفه اي نداري. همان احتمال، يعني همان حالت ذهني - مثل علمي كه مي گويند علم موضوعي است - احتمال موضوعي است؛ اين احتمال براي تو موضوع حكم است. ديگر بيش از اين تو تكليف نداري.

اما اينجا كه مي گويند احتمال، نه معنايش اين است كه برو در خانه ات بنشين، بعد بگو من احتمال اثر مي دهم، احتمال اثر نمي دهم. اين كه پاكي و نجسي نيست. در اين مورد بايد بروي كوشش كني، حداكثر تحقيق را بكني تا ببيني و بفهمي كه آيا به نتيجه


مي رسي يا نمي رسي. كسي كه بي اطلاع است و دنبال تحقيق هم نمي رود تا بفهمد از اين امر به معروف و نهي از منكرش به نتيجه مي رسد يا نمي رسد، چنين عذري را ندارد. يا آن ديگري مي گويد: آقا! من كه قدرت ندارم. اسلام هم مي گويد بسيار خوب، ولي برو قدرت را به دست بياور. اين، شرط وجود است نه شرط وجوب؛ يعني گفته اند تا ناتواني دست به كاري نزني كه به نتيجه نمي رسي، ولي برو توانايي را به دست آور تا بتواني به نتيجه برسي. حالا برايتان مثالي ذكر مي كنم: