بازگشت

تأثير امر به معروف و نهي از منكر اهل بيت امام پس از حادثه ي كربلا


بحث امشب من تتمه اي است از بحثهاي ششگانه ي گذشته. از آنچه در جلسات قبل بيان گرديد، معلوم شد كه لازم است ما اصل امر به معروف و نهي از منكر را احياء كنيم و خودمان را هم با اين اصل احياء كنيم. تعبيري دارد اميرالمؤمنين علي عليه السلام درباره ي تقوا كه به اصطلاح منطق، شبه دور است. مي فرمايد: «الا فصونوها و تصونوا بها» [1] ايها الناس! تقوا را صيانت و حفظ كنيد و خودتان را به وسيله ي تقوا صيانت كنيد. به نظر مي رسد اين دور است. ما بايد تقوا را صيانت كنيم يا تقوا بايد ما را صيانت كند؟ جواب اين است: هر دو. اين دور است اما نه دور محال. گفت:



سلسله ي اين قوم جعد مشگبار

مسأله ي دور است اما دور يار



چون نگهداري ما از تقوا به يك شكل است و نگهداري تقوا از ما به شكل ديگر. ما بايد تقوا را صيانت كنيم و تقوا بايد و مي تواند ما را صيانت كند. در اينجا هم همين طور است. ما بايد امر به معروف و نهي از منكر را احياء كنيم و امر به معروف و نهي از منكر متقابلا بايد ما را احياء كند و خواهد كرد.

ما پيرامون عنصر امر به معروف و نهي از منكر در نهضت حسيني، فقط از آن


جنبه اش بحث كرديم كه اين عنصر چه اندازه تأثير داشته است، محرك و باعث بوده است، انگيزه ي حسيني بوده است. ولي غير از اين، مطلب ديگري هم هست و آن اينكه در اين نهضت چقدر امر به معروف و نهي از منكر عملا صورت گرفت؟ وجود مقدس حسين بن علي عليه السلام [در اين نهضت عملا يك آمر به معروف و ناهي از منكر بود] و از او بيشتر، بعد از شهادت ابا عبدالله عليه السلام اهل بيت بزرگوار آن حضرت، از بعد از روز عاشورا، از همان روز يازدهم و حداقل از روز دوازدهم به عنوان يك گروه امر به معروف و نهي از منكر در آمدند و تا پايان اين ماجرا هر جا كه بودند امر به معروف و نهي از منكر كردند. آنها هرگز به صورت يك جمعيت شكست خورده در نيامدند. آنها هم مثل خود ابا عبدالله، پايان كار را زنده ماندن يا كشته شدن نمي دانستند كه بگويند مطلب اين بود كه حسين زنده بماند و به خلافت برسد يا حداقل در گوشه اي برود زندگي كند، پس حالا كه حسين كشته شد مطلب تمام شد؛ نه، آنها دنبال همان هدف حسيني بودند. كشته شدن ابا عبدالله، از يك نظر براي آنها آغاز كار بود نه پايان كار. و چقدر زيبا و جالب توجه است وضع اهل بيت پيغمبر! و راستي وقتي انسان اينها را تجزيه و تحليل مي كند، در مقابل اين عظمت و زيبايي، در مقابل اين قوت، در مقابل اين قدرت روح، در مقابل اينهمه ايمان و يقين، در مقابل اينهمه شجاعت روحي غرق در حيرت مي شود و جز اينكه در مقابل آنها سر تعظيم فرود آورد كار ديگري نمي تواند بكند. تا آخرين لحظه تبليغ كردند، نهي از منكر و امر به معروف كردند، دعوت به اسلام كردند. محبت و بلكه معرفت علي عليه السلام و اهل بيت پيغمبر اساسا در همه ي شام وجود نداشت؛ يعني كسي آنها را نمي شناخت، و اگر هم مي شناختند به صورتهاي بسيار زشتي مي شناختند. ولي ببينيد اهل بيت پيغمبر چه كردند؟! فقط يك نمونه اش را عرض مي كنم و بعد وارد مطالب ديگري مي شوم.


پاورقي

[1] نهج‏البلاغه، خطبه‏ي 189.