بازگشت

راه چاره


حال چكار كنيم كه خودمان ارزش پيدا كنيم، به صورت يك ملت با ارزش در آييم، به صورت يك ملت معتبر و با آبرو در آييم؟ جواب اين سؤال را قرآن مجيد داده است: «كنتم خير امة اخرجت للناس» شما بهترين امتها و ملتها هستيد، شما با ارزشترين امتها و ملتها هستيد، اما با يك شرط: «تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر» [1] مي خواهي به خودت ارزش بدهي؟ مي خواهي در نزد پيغمبر خدا ارزش پيدا كني؟ با عمل كردن به اين اصل در نزد خدا و پيغمبر ارزش پيدا كن. اگر مي خواهي در نزد ملل جهان ارزش پيدا كني كه هم بلوك شرق روي تو حساب كند و هم بلوك غرب، سرنوشت تو را او در اختيار نگيرد و او براي تو تصميم نگيرد، امر به معروف و نهي از منكر داشته باش، همبستگي و همدردي داشته باش، اخوت و برادري اسلامي را زنده كن، از بي خبري پرهيز كن، از ضعف پرهيز كن، از لااباليگري پرهيز كن. اين برنامه هاي بي خبري و لااباليگري براي چيست؟ برنامه ي بي خبري براي اين است كه آگاه نباشي، نفهمي، نداني و برنامه ي لااباليگري براي اين است كه ضعيف باشي، قدرت نداشته باشي.


ما بنشينيم اينجا و بگوييم عنصر امر به معروف و نهي از منكر در نهضت حسيني؛ يك عامل بزرگ كه حسين عليه السلام را به حركت واداشت، او را از جا تكان داد، امر به معروف بود؛ حسين بن علي به امر به معروف و نهي از منكر ارزش داد؛ اسلام براي امر به معروف و نهي از منكر ارزش درجه ي اول قائل است، يعني آن را يكي از اركان تعليمات خودش مي داند، اگر اين ركن نباشد ساير تعليمات نمي توانند كار كنند؛ اينها درست، ولي ما چكار كنيم؟ آيا ما دائم از گذشته صحبت كنيم؟ يا گذشته براي آينده است؟ آينده و گذشته را بايد به يكديگر مربوط و متصل كرد. از نهضت حسيني در همين زمينه بايد استفاده كرد، مردم را آگاه نمود. ببينيد چه مي كنند؟ چگونه تبليغ مي كنند؟ چگونه كتاب مي نويسند و چگونه بايد بنويسند؟ درباره ي چه مسائلي بايد فكر كنند و درباره ي چه مسائلي حساسيت دارند؟ ببينيم علي بن ابيطالب عليه السلام، حسين بن علي عليه السلام روي چه مسائلي حساسيت داشتند، ما هم روي همان مسائل حساسيت نشان دهيم. چرا آنها روي مسائلي حساسيت نشان مي دهند و ما روي مسائل ديگر؟ از اينجا بايد استفاده كنيد كه پولهايمان را چگونه خرج كنيم. آيا ما رشدي در اين زمينه داريم، مي فهميم اتفاقي كه در راه خدا به خيال خودمان مي كنيم چه انفاقي است؟ به خدا قسم من مي ترسم زياني كه ما از راه امر به معروف و نهي از منكر جاهلانه كرده ايم يا صدمه هايي كه از اين راه به اسلام زده ايم، از زيان ترك امر به معروف و نهي از منكرمان بيشتر باشد.

من نمي دانم اگر ضرر و منفعت مجموع كتابهاي اسلامي را كه ما منتشر مي كنيم پاي همديگر حساب كنيم، فايده اش بيشتر است، يا ضررش. همچنين الآن نمي توانم به طور دقيق بگويم كه اگر پولهايي را كه در راه اسلام و حتي به قصد قربت خرج مي كنيم پاي هم حساب كنيم، آيا منفعتشان براي اسلام بيشتر است يا ضررشان. چون قرآن صريحا مي گويد انفاق دو گونه است، و در مورد يك نوع آن مي گويد: «مثل الذين ينفقون اموالهم في سبيل الله كمثل حبة انبتت سبع سنابل في كل سنبلة مأة حبة». يك نوع انفاق را مي گويد مثلش مثل گندمي است كه در زمين مساعدي كاشته شود، هفت خوشه در آورد هر خوشه اي صد دانه باشد و حتي از اين هم بيشتر: «و الله يضاعف لمن يشاء» [2] . يعني برخورد انفاقهاي در راه خدا اينقدر خير و بركت دارد. اما يك انفاق ديگر هم مثال


مي زند: «كمثل ريح فيها صر اصابت حرث قوم ظلموا انفسهم» [3] اين انفاق مثل يك باد سموم خطرناكي است كه وقتي به يك كشتزار آماده مي رسد آن را خراب مي كند، يعني آنچه را هم كه به وجود آمده است از بين مي برد.


پاورقي

[1] تحف العقول، ص 356.

[2] بقره / 261

[3] آل عمران / 117.