بازگشت

فلسفه ي عاشورا


پس اگر از ما بپرسند شما در روز عاشورا كه دائما حسين حسين مي كنيد و به سر خودتان مي زنيد، چه مي خواهيد بگوييد؟ بايد بگوييم: ما مي خواهيم حرف آقايمان را بگوييم، ما هر سال مي خواهيم تجديد حيات كنيم (يا ايها الذين امنوا استجيبوا لله و للرسول اذا دعاكم لما يحييكم). بايد بگوييم عاشورا روز تجديد حيات ماست. در اين روز مي خواهيم در كوثر حسيني شستشو كنيم، تجديد حيات كنيم، روح خودمان را شستشو بدهيم، خودمان را زنده كنيم، از نو مبادي و مباني اسلام را بياموزيم، روح اسلام را از نو به خودمان تزريق كنيم. ما نمي خواهيم حس امر به معروف و نهي از منكر،احساس شهادت، احساس جهاد، احساس فداكاري در راه حق، در ما فراموش بشود؛ نمي خواهيم روح فداكاري در راه حق در ما بميرد.

اين فلسفه ي عاشوراست،نه گناه كردن و بعد به نام حسين بن علي بخشيده شدن! گناه نكنيم، بعد در مجلسي شركت كنيم و بگوييم خوب ديگر گناهانمان بخشيده شد. گناه آن وقت بخشيده مي شود كه روح ما پيوندي با روح حسين بن علي بخورد؛ اگر پيوند بخورد، گناهان ما قطعا بخشيده مي شود ولي علامت بخشيده شدنش اين است كه دو مرتبه ديگر دنبال آن گناه نمي رويم. اما اينكه از مجلس حسين بن علي بيرون برويم و دو مرتبه دنبال آن گناهان برويم، نشانه ي اين است كه روح ما با روح حسين بن


علي پيوند نخورده است.

شعارهاي ابا عبدالله شعار احياي اسلام است، اين است كه چرا بيت المال مسلمين را يك عده به خودشان اختصاص داده اند؟ چرا حلال خدا را حرام، و حرام خدا را حلال مي كنند؟ چرا مردم را دو دسته كرده اند: مردمي كه فقير فقير و دردمندند، و مردمي كه از پرخوري نمي توانند از جايشان بلند شوند؟

در بين راه در حضور هزار نفر لشكريان حر آن خطبه ي معروف را خواند كه طي آن، حديث پيغمبر را روايت كرد، گفت: پيغمبر چنين فرموده است كه اگر زماني پيش بيايد كه اوضاع چنين بشود، بيت المال چنان بشود، حلال خدا حرام و حرام خدا حلال بشود، اگر مسلمان آگاهي اينها را بداند و سكوت كند، حق است بر خدا كه چنين مسلماني را به همانجا ببرد كه آن ستمكاران را مي برد. بنابراين من احساس وظيفه مي كنم، «الا و اني احق من غير» در چنين شرايطي من از همه سزاوارترم.

پس اين است مكتب عاشورا و محتواي شعارهاي عاشورا. شعارهاي ما در مجالس، در تكيه ها و در دسته ها بايد محيي باشد نه مخدر، بايد زنده كننده باشد نه بي حس كننده. اگر بي حس كننده باشد، نه تنها اجر و پاداشي نخواهيم داشت بلكه ما را از حسين عليه السلام دور مي كند. اين اشك براي حسين ريختن خيلي اجر دارد اما به شرط اينكه حسين آنچنانكه هست در دل ما وارد بشود. «ان للحسين محبة مكنونة في قلوب المؤمنين» [1] اگر در دلي ايمان باشد نمي تواند حسين را دوست نداشته باشد، چون حسين مجسمه اي است از ايمان. شعارهايي كه اصحاب اباعبدالله مي دادند، شعارهاي عجيبي است. حادثه ي كربلا طوري وقوع پيدا كرده كه انسان ها فكر مي كند اصلا اين صحنه را عمدا آنچنان ساخته اند كه هميشه فراموش نشدني باشد. عجيب هم هست! ابا عبدالله گاهي شعار معرفي خودش را مي داد:



انا الحسين بن علي

آليت ان لا انثي



احمي عيالات ابي

امضي علي دين النبي [2] .



شعارهاي ايشان با آهنگهاي مختلف است. وقتي كه در ميدان جنگ تنها


مي ايستاد، شعارهاي بلند مي داد، شعاري را مي خواند كه با وزن طولاني بود:



انا بن علي الطهر من آل هاشم

كفاني بهذا مفخرا حين افخر [3] .



اما وقتي كه حمله مي كرد، شعارهاي حمله اي مي داد مثل: «الموت اولي من ركوب العار» يا همان شعري كه قبلا خواندم.


پاورقي

[1] [شبيه اين عبارت در مستدرک الوسائل چاپ جديد، ج 10 / ص 318 آمده است.].

[2] مقتل الحسين مقرم، ص 345.

[3] منتهي الآمال، ج 1 / ص 282.