بازگشت

خطر تحريف


مطلب دومي كه قبل از بيان اين رسالت و وظيفه مي خواهم عرض بكنم، خطراتي است كه در اين باره تحريفات وجود دارد. مي خواهم يك شرح مختصري راجع به خطر تحريف بحث كرده باشم. بسيار خوب، تحريف در دنيا واقع مي شود. انواع تحريفها ما در واقعه ي تاريخي عاشورا به دست آورديم. عوامل تحريف را هم شناختيم. حالا كسي بگويد تحريف بشود، مگر چه عيبي دارد، چه ضرري دارد، چه خطري دارد؟ خطر تحريف فوق العاده زياد است. تحريف ضربت غيرمستقيم است كه از ضربت مستقيم كاري تر است. اگر كتابي تحريف بشود، چه تحريف لفظي و چه تحريف معنوي، اگر كتاب هدايت باشد تبديل به كتاب ضلالت مي شود، اگر كتاب سعادت باشد تبديل به كتاب شقاوت مي شود. اگر كتابي باشد كه انسان را رو به بالا مي برد، در اثر تحريف رو به پايين مي آورد. اساسا بكلي آن حقيقت را عوض مي كند؛ نه تنها بدون خاصيت مي كند، بلكه اثر معكوس مي بخشد.

هر چيزي آفتي متناسب با خودش دارد. اين كه هر چيزي آفتي دارد، تعبير من نيست، تعبير پيغمبر اكرم است. مي فرمايد: «آفة الذين ثلاثة: فقيه فاجر، امام جائر، مجتهد جاهل» [1] سه چيز آفت دين است: اول دانشمند بد عمل، فاسق و فاجر. دوم زعيم و پيشواي ستمكار. سوم مقدس نادان. اينها را پيغمبر اكرم به عنوان آفتهاي دين مي شمارد. همين طوري كه شما مي گوييد جمادات مثلا آهن آفتي دارد، نباتات، آفات دارند، كرم خاردار آفت فلان گياه است، سن و ملخ آفت است براي نباتات، حيوانات آفتهاي مخصوص به خود دارند، بدن انسانها آفتهاي مخصوص به خود دارد؛ دين،


آيين، مسلك، آفت مخصوص به خود دارد: «تحريف» كه به وسيله ي دو صنف از آن سه صنفي كه پيغمبر اكرم فرمود ايجاد مي شود، يكي فقيه فاجر، عالم بد عمل فاسق، و ديگري مقدس نادان. تحريف آفت دين است، دين را مي خورد. دين را كه كرم خاردار نمي تواند از ميان ببرد، دين را كه سن و ملخ از ميان نمي برد. دين را تحريف از ميان مي برد، چون موضوع را عوض مي كند، مردم به نام حقيقت آن را مي پذيرند اما نتيجه ي معكوس مي گيرند.

شما ببينيد علي عليه السلام، شخصيتي به اين عظمت، در نظر بعضي از مردم يك شخصيت تحريف شده ي عجيبي است. بعضي از مردم علي را فقط و فقط به پهلواني مي شناسند و بس. و گاهي من نمي دانم به وسيله ي چه اشخاصي - حتما به وسيله ي اشخاص بسيار مغرضي - يك عكسهايي از علي عليه السلام منتشر مي شود، يك شمشيري كه مثل زبان مار دو تا زبانه دارد، بازوهايي، قيافه اي كه انسان نمي فهمد آخر اينها از كجا [گرفته شده است؟] اولا عكس و مجسمه ي علي عليه السلام و پيغمبر صلي الله عليه و آله قطعا در دنيا نبوده است. مي آيند مي گويند در فلان موزه اي كه در پاريس است پيدا شد. اولا چون اسلام جلو اينها را گرفته بود براي اينكه مبارزه با انسان پرستي كرده باشد، خود مسلمانها چنين كاري نكردند. اين دنياي اروپايي كه شما امروز مي بينيد اين طور در تمدن ترقي كرده اند، آن زمانها از وحشي ترين ملتهاي دنيا بودند. عكس علي كجا بود كه كسي بردارد، نقاشي علي كجا بود كه كسي بردارد؟ يك قيافه هاي عجيب، كه انسان هيچ باور نمي كند اين همان علي عابد است، اين همان علي است كه شبها از خوف خدا مي گريسته است؛ چون سيماي يك عابد، سيماي يك متهجد، سيماي يك كسي كه شبها استغفار مي كرده است، سيماي يك حكيم، سيماي يك قاضي، سيماي يك اديب يك جور ديگر است. هر يك از بزرگان دين را كه ما در نظر بگيريم سيما و چهره اي كه براي آنها ترسيم مي كنند غير از آن چيزي است كه بوده است.


پاورقي

[1] جامع الصغير، ج 1 / ص 4.