بازگشت

جوابي روشن از روشنفكران


صحيح است كه بعد از حادثه ي كربلا، جامعه ي اسلامي روي يك حكومت صددرصد عادلانه اي به خود نديد.

درست است كه دستگاه بني عباس هم دست كمي از بني اميه نداشتند. صحيح است كه قيافه ي دنيا تغيير كرد و حكومت ها به رنگ هاي ديگري درآمد، و پسران علي نتوانستند زمام امر را به دست گرفته و حكومت اسلامي را آن طور كه هست نشان دهند.

اما جريان تاريخ را از نظر مثبت هم بايد مطالعه كرد، گذشت زمان و جبر زندگي را از نظر ديگر هم بايد ديد، و بطور كلي حوادث زندگي را نبايد همواره از نقطه نظر منفي نگاه كرد؛ جنبه ي مثبت را هم بايد از نظر گذراند.

يعني به اين حساب هم بايد رسيدگي كرد كه اگر اين مبارزه به وجود نيامده بود، اسلام و مسلمين كجا؟ و تاريخ زندگي اسلامي چگونه پيش مي رفت؟ و با اين قيام و مبارزه مسير تاريخ چگونه عوض شده؟ و راه مسلمين به سوي سعادت بازگشت؟.

آري، حادثه ي كربلا يك تصادف معمولي نبوده، واقعه ي طف يك صحنه ي ساده ي تاريخي نيست.

برخورد حسين بن علي با حكومت وقت، يك تصادف عميق و ريشه داري است كه در قلب زندگي اجتماعي اسلامي به وجود آمد،


برخوردي است كه در مركز اقيانوس وسيع زندگي پيدا شد.

قيام حسيني يك فشار كوچكي است كه اول مغز الكلي يك حكومت استبدادي را كوبيد و بعد يك امپراطوري وسيع اسلامي را تكان داد.

اين قيام و مبارزه، اين برخورد و تصادف، موج كوچكي ايجاد كرد، زمين كربلا و اطراف آن را گرفت، طولي نكشيد پا به كوفه گذارده، و كم كم سراسر عراق را متوجه كرد، فاصله ي زيادي نشد كه به شام رسيده و دربار حكومت استبدادي و ريشه دار را متوجه ساخت، و بالاخره سراسر دنياي اسلام آن روز را گرفت.

اين موج با اين پيشرفت آرام بود و چندان جوش و خروشي نداشت، اما شش ماه بعد به صورت يك نهضت خونيني از كوفه (نهضت توابين)، و يك سال بعد خروشانتر از مدينه، و سال بعد از مكه، تا سراسر حكومت امپراطوري يزيد را به لرزه درآورده، و طولي نكشيد كه دستگاه ستمگري پنجاه و چند ساله ي بني اميه را درهم فروريخت.

قيام حسين بن علي، بزرگترين نتيجه را بخشيده، دست حكومتهاي استبدادي را از جامعه هاي اسلامي كوتاه كرد.

كاخ ظلم و استبداد بني اميه واژگون شد، اوضاع كشور اسلامي آشفته و پر سر و صدا گشت، اما هر كس سر كار مي آمد مي دانست ديگر برنامه ي بني اميه قابل اجرا نيست.

بني عباس با همين توجه، سر كار آمده و دستگاه هاي ملايمتري


به وجود آمد و به تدريج اسلام به حكومت هاي عادلانه تري نايل گشت؟.

حوزه هاي علميه ي چندين هزار نفري به وجود آمد، مجلس درس امام صادق عليه السلام فرزند اين حسين كه پرشكوه تر، و عميق تر از هر مدرس علمي بود پيدا شد، مكتب هاي ديگري هم شروع به كار كردند تا كم كم اسلام به دربارهاي امپراطوري علمي و پرقدرت رسيد.

انحرافات دربار يزيد جاي خود را به بحث ها و گفتگوهاي دانشمندان دنياي روز سپرد، روابط فرهنگي بين دربارهاي اسلامي با كشورهاي ديگر برقرار، و مقايسه ي معارف اسلامي با ديگر معارف كه بزرگترين عامل پيشرفت اسلام است شروع شد.

فرزندان برومند حسين، ائمه هدي، در همين گير و دارها به صورت هاي گوناگون توانستند مكتب اصلي اسلام و روح مقدس معارف آسماني را تشريح و ترويج كرده و از سقوط نجات بخشند.

همان فعاليتها كه فرزندان حسين در اين محيطهاي مساعد و نيمه مساعد انجام دادند، بنيان اسلام را نگهداري كرده تا در قلوب و دلها براي خود جاي غير قابل تبديلي باز كند،

در سايه اين انقلاب و شهادت حسين عليه السلام، اين فعاليتها به وجود آمد، در نتيجه اين فعاليتها روح معارف اسلام جاي خود را در جامعه انساني باز كرد به خاطر اين همينجا باز كردن به تدريج سراسر دنياي آن روز را گرفت، و هنوز هم به توسعه و پيشرفت خود نسبت به دنياي كنوني ادامه مي دهد.


و بهمين دليل، اين انقلاب، يعني حادثه ي كربلا اينقدر مورد توجه قرار گرفته و حساس ترين صفحات تاريخ اسلامي را اشغال كرده است.