بازگشت

يك نكته


صحيح است كه يزيد بيش از خلافت هم داراي اين انحرافات بوده، مي و معشوقش ترك نمي شد و شرابش تازگي نداشت، اما يك نكته حساس اينجاست كه اكثر داد و فريادها مربوط به همين يك نكته است، محرك اصلي حسين بن علي همين يك موضوع است، عامل اساسي قيام و مبارزه ي حسيني همينجا است، و دليل كامل پيدايش صحنه ي كربلا در همين يك موضوع نهفته است، و آن يك نقطه، ارزش قانون و حفظ قانونيت مقررات اسلامي است.

چه بسيار فرق است ميان گنهكاري كه گناه مي كند اما مي گويد: قبول دارم كه عمل من گناه و انحراف است، مي گويد: تمايلات نفساني بر من مسلط شده و قضا مساعدت كرده و اكنون گرفتار شده ام؛ با گنهكاري كه مرتكب خلاف مي شود، اما مي گويد: اين حرفها چيست؟ گناه يعني چه! خلاف چه معني دارد؟ نه تنها مي گويد گناه يعني چه، بلكه مي گويد: آنچه من مي كنم ثواب است و قانوني كه عمل مرا گناه مي داند كهنه و قديمي و غلط است، نه تنها عمل من ثواب بلكه نزديكترين راه و مهم ترين وسيله به سعادت و خوشبختي است.

يزيد اگر آن روز شراب مي خورد، قمار مي كرد، انحرافات جنسي داشت، بيت المال را بي حساب حيف و ميل مي نمود، به نام يك مسلمان عادي بود كه به دستگاه معاويه بستگي دارد، به نام نور چشمي معاويه بود


كه از دربار پدر حداكثر سوء استفاده مي كرد؛ يعني از نظر مردم كارهاي او كارهاي خلافي شناخته مي شد و احترام قوانين از نظر قانوني محفوظ بود [1] .

اما امروز به نام يك خليفه مي خواهد همان كارها را داشته باشد، به نام جانشين پيغمبر، و رهبر مسلمين مي خواهد سفره ي شراب پهن كند، با دوستانش جلسه ي قمار داشته باشد، آنهم در دربار خلافت.

اگر شخص اول مملكت اسلامي به نام خليفه و رهبر مسلمين، آشكارا به مقدسات اسلامي پشت پا بزند، تكليف ديگران روشن است، اگر يزيد در دربار، اين صحنه ها را به وجود بياورد، تكليف استانداريها و فرمانداريها معلوم است.

اگ سران مملكت داراي اين زشت كاريها باشند! تكليف مردم چيست؟.

و بالأخره، اگر اين كارها به اين صورت انجام شود و مدتي بر آن بگذرد و مخالفتي نشود، كم كم ارزش قانوني پيدا كرده، و مقدسات اسلامي دنبال خواسته هاي سران حكومت يكي پس از ديگري از بين رفته، كردار و رفتار آنها به نام اسلام و قوانين اسلامي جانشين مي گردد و نتيجه به فرموده ي حضرتش: «فعلي الاسلام السلام» اگر چنين است ديگر


فاتحه ي اسلام را بايد خواند.

مگر اسلام، مسيحيت است كه براي تصحيح كارهاي سران مملكت و جلب رضايت آنان، در كتابهاي آسماني دست برده، قوانين الهي را زير و رو كنند.

آن مسيحيت و رهبران منحرف او بودند كه براي زندگي چند روزه ي دنيا و جلب زر و زور در دربارها بدون پروا شرابخواري و عشق بازي و امثال آن را به انبياء و پيغمبران خدا نسبت دادند تا كارهاي سلاطين و پادشاهان زمان خود را تصحيح كرده، آنها را با داشتن اين انحرافات پايبند به دين نشان دهند.

عمل يك خليفه و وابستگان به دستگاه خلافت، از نظر مردم يك عمل صحيح اسلامي شناخته مي شود، وقتي مردم به پيروي از سران مملكت، و سران مملكت به پيروي از يزيد، مرتكب اين گونه انحرافات قطعي بشوند، و بخواهند با نواميس مسلم الهي يعني با احكام قطعي اسلام به اين ترتيب بازي كنند، اسلام و نواميس اسلامي كجا مي رود؟!.

جز راه سقوط راه ديگري هم دارد؟ جز رو به نيستي، به راه ديگري هم مي تواند برود؟!.

در اين شرايط حسين و امثال حسين مي توانند بنشينند؟ بنشينند و ببينند اسلام و مسلمين راه سقوط را طي مي كنند؟! نعوذ بالله! چاره اي نيست جز قيام، راهي نيست جز شروع به مبارزه.

اين است رمز و راز قيام حسيني و بس، حسين بن علي عليه السلام قيام


كرد تا اسلام و مسلمين را از سقوط نجات بخشد، حضرتش مبارزه كرد تا قوانين اسلامي مصون و محفوظ بماند، حسين بن علي عليه السلام قيام كرد تا نگويند شرابخواري و قمار بازي در اسلام جايز است، تا نگويند انحرافات جنس در اسلام اشكالي ندارد بدين دليل كه خليفه ي وقت انجام مي داد و هيچكس مخالفت نكرد.

حسين بن علي عليه السلام قيام كرد تا هر روز يك رهبري نخواهد طبق تمايلات خود با مقررات اسلامي بازي كرده، دين خدا را زير و رو كند.

حسين بن علي قيام كرد تا به دنيا بگويد: كساني كه به قوانين اسلامي پايبند نيستند حق حكومت بر جامعه ي اسلامي ندارند.

حسين بن علي قيام كرد تا به دنيا بگويد: يك رهبر اسلامي، يك خليفه و پيشوا، يك انساني كه خود را زعيم و حاكم مسلمين مي داند، صددرصد بايد به احكام و مقدسات اسلامي پايبند باشد.


پاورقي

[1] چنانچه از نامه‏ي فرمانداران و گفتگوهاي شخصيت‏هاي بزرگ با معاويه در موضوع وليعهدي يزيد معلوم مي‏شود.